«ربَّنا أفرِغ علینا صبراً»

پزشک برای معاینه آمد و دستور مراقبت‌های ویژه داد. اسمش «علی باقری» و اهل اصفهان بود. هر یک ربع باید فشار خونش کنترل می‌شد و آمپول‌هایش را سر ساعت و داخل سِرُم تزریق می‌کردم. دستگاه فشار سنج به دست چپش وصل بود و سرم به دست راستش. گونه‌هایش از شدت تب، گل انداخته بود. حدود […]