مناسبات اهل حديث و اماميه در بغداد؛ از غيبت صغرا تا افول آل بويه

درگیری های علمی و عملی اهل حدیث با امامیان بغداد در دوران غیبت، روند صعودی و افزایشی داشته است. شواهد تاریخی حاکی از آن است که با افزایش تکاپوی اجتماعی و علمی امامیان در اواخر سدۀ سوم و اوایل سدۀ چهارم، اهل حدیث (حنبلیان) آشوب های اجتماعی را علیه شیعیان ایجاد کردند. پس از ورود آل بویه و رشد فعالیت های سیاسی _ اجتماعی شیعیان و آشکار شدن شعائر و آیین های آنان، حساسیت ها و درگیری ها به مراتب بیشتر شد و در اواخر سدۀ چهارم و اوایل سدۀ پنجم _ همزمان با اوج شکوفایی مدرسۀ بغداد _ فتنه های اجتماعی به بالاترین حد رسید. موضع بزرگان امامیه و اهل حدیث در برابر آشوب های مذهبی متفاوت بود. اندیشه وران امامیه گرچه در مقام بحث و نظر علمی در ردّ و انکار مبانی و مبادی اهل حدیث پویا بودند، اما نه تنها در درگیری های اجتماعی جلودار نبودند، بلکه در خاموش کردن فتنه تلاش می کردند. این در حالی است که محدثان و عالمان اهل حدیث، از سردمداران و جلوداران درگیری ها و تحریک و تهییج عوام بودند؛ کسانی چون ابو محمد بربهاری، ابوبکر محمد بن عبدالله محدث، ابن بطۀ حنبلی، ابن سمعون حنبلی و ابوعلی ابن المذهب.

نظريۀ نص از ديدگاه متکلمان امامی

امامت محوری‌ترین جایگاه را در منظومۀ اعتقادی شیعۀ امامی دارد. نوع تعیین و نصب امام نیز در این مكتب با دیگر مكتب‌های اسلامی متفاوت است. امامیان از همان ابتدا به دلیل آنكه مقام امامت را امتداد مقام نبوت می‌دانستند، معتقد بودند امامت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)نه به دلیل فضائل بی‌شمار او نسبت به سایر صحابه و نه به دلیل انتخاب مسلمانان، بلكه بر اساس تعیین و معرفی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بوده است. این رویكرد در لسان علمی اندیشمندان امامی با تئوری (نص) تبیین شد. آنان در بحث امامت عامه (مقام ثبوت) بر آن شدند که نص، طریق انحصاری تعیین امام است؛ از این‌رو، در صدد ابطال راه‌های دیگر برآمدند، و در بحث امامت خاصه (مقام اثبات)، امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)را هم با نصوص جلی، هم با نصوص خفی و هم با نص فعلی (اظهار معجزه) اثبات كردند. مقالۀ پیش‌رو (تئوری نص) امامیان را با روی آورد توصیفی _ تحلیلی بررسیده است.