تباین علم خداوند با علوم مخلوقی؛ تنها راه حلّ اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی

علوم بشری و مخلوقی، در اصل شکل‌گیری و علم شدنِ خویش، همواره محتاج و وابسته به معلوم‌اند. این مطلب، لوازم و تبعاتی نظیر تأخّر و تأثّر علم از معلوم و تابعیّت نسبت به آن را به ‌دنبال خواهد داشت. فلاسفه و عرفا با تسرّیِ عنصر اضافه به علم خداوند، آن را نیز به تبعات مذکور مبتلا کرده‌اند. امّا چنین علمی، هرگز نمی‌تواند فعل اختیاری دیگران را آشکار نماید و لذا مادام که علم خداوند را هم‌سنخ با علوم بشری بدانیم، هرگز نمی‌توان اشکال جبرآوری علم پیشین الهی را پاسخ گفت. تنها راه برون‌رفت از بن‌بست اشکال مذکور این است که علم خالق را متباینِ محض با علوم مخلوقی دانسته، آن ‌را از وابستگی به معلوم و نسبت علمی و تمامیِ تبعات مربوطه، منزّه و مبرّا کنیم. امّا چون بشر، هرگز از این سنخ علم، بهره‌ای ندارد، هیچ راهی نیز به شناخت آن نداشته و فهم او از آن، منحصر به گزاره‌های تنزیهیِ محض است؛ نه اثباتی. بدین ترتیب، برخی تلاش‌های فلسفی که در جهت شناخت علم الهی صورت گرفته است، محکوم به بطلان بوده و هرگز توان شناساندن علم خداوند را ندارند؛ چرا که نقطة آغازینِ این تلاش‌های معرفتی، نگاه به علوم مخلوقی و شبیه‌سازیِ علم الهی بر اساس آن است.

علم خدا و اختيار انسان

رابطه اختيار انسان با اراده و علم الهى چگونه است؟ اينكه خدا همه چيز را از قبل مى داند و يا نمى توان بر خلاف تقدير كارى كرد مستلزم جبر نيست؟ قضاى الهى چيست؟ اگر قضا به معناى اتمام كار باشد، چگونه با اختيار انسان سازگار است؟