نقش شیعیان فاطمى در جنگ هاى صلیبى

ى آن بخش از تاریخ اسلام و مسیحیت است که بیشتر از منظر غربى ها تحلیل شده و اروپاییان پیش و بیش از مسلمانان به بررسى و پژوهش در مورد آن پرداخته اند. مسلمانان خصوصا نخبگان آن ها در قرون پنجم و ششم هجرى, به جنگ هاى صلیبى, به عنوان یک حادثه درجه دوم نگاه کرده اند. این دیدگاه علاوه بر فرعى دانستن جنگ هاى صلیبى, در مدرسه تاریخ نگارى اسلامى هم اثر گذاشت و این تإثیر, در نادیده گرفتن نقش تاریخى اسماعیلیان متجلى شد, به طورى که مقاومت و پایدارى فاطمیان مصر در مقابل صلیبى ها مورد غفلت قرار گرفت و حتى آن دولت به عنوان دعوت کننده صلیبى ها به مشرق زمین معرفى شد. این مقاله بر آن است تا با بهره بردارى از متون و منابع تاریخى, نقش واقعى شیعیان فاطمى در جنگ هاى صلیبى را تبیین نماید.

اسماعیلیان و مخالفانشان

سیر تطور فرقه اسماعیلیه و انشعابات درونى آن, راهگشاى مطالعه مناسبات اسماعیلیان با مخالفان است. اوج این مناسبات در قرن پنجم و ششم هجرى که مصادف با جنگ هاى صلیبى است تعریف مى شود.
دشمنى تشیع با این فرقه بیشتر در چارچوب اعتقادى قابل بررسى است, اما مناسبات خصمانه جریان عمومى اهل سنت با آن ها علاوه بر توجیه مکتبى و اعتقادى, بیشتر در بستر سیاسى قابل تإمل است و این بدان علت است که دو جریان فراگیر حامى اهل سنت یعنى ((خلافت عباسى)) و ((سلطنت سلجوقى)) از دو سو تهدید مى شوند: یکى دولت ریشه دار و مقتدر مستعلوى مصر و دیگرى دولت سیاسى و نظامى الموت; اولى رقیب عباسیان در خلافت بوده و دومى بر هم زننده کیان سلجوقى در چند دهه.
موضع گیرى اسماعیلیان نزارى نسبت به جنگ صلیب هم در این رهگذر شکل مى گرفت. نزاریان شام به عنوان یک اقلیت سیاسى نظامى براى حفظ موقعیت خود در منطقه, مناسبات خود را با طرفین صلیبى و سلجوقى تعریف مى کردند.

اسماعیلیان و مخالفانشان

سیر تطور فرقه اسماعیلیه و انشعابات درونى آن, راهگشاى مطالعه مناسبات اسماعیلیان با مخالفان است. اوج این مناسبات در قرن پنجم و ششم هجرى که مصادف با جنگ هاى صلیبى است تعریف مى شود.
دشمنى تشیع با این فرقه بیشتر در چارچوب اعتقادى قابل بررسى است, اما مناسبات خصمانه جریان عمومى اهل سنت با آن ها علاوه بر توجیه مکتبى و اعتقادى, بیشتر در بستر سیاسى قابل تإمل است و این بدان علت است که دو جریان فراگیر حامى اهل سنت یعنى ((خلافت عباسى)) و ((سلطنت سلجوقى)) از دو سو تهدید مى شوند: یکى دولت ریشه دار و مقتدر مستعلوى مصر و دیگرى دولت سیاسى و نظامى الموت; اولى رقیب عباسیان در خلافت بوده و دومى بر هم زننده کیان سلجوقى در چند دهه.
موضع گیرى اسماعیلیان نزارى نسبت به جنگ صلیب هم در این رهگذر شکل مى گرفت. نزاریان شام به عنوان یک اقلیت سیاسى نظامى براى حفظ موقعیت خود در منطقه, مناسبات خود را با طرفین صلیبى و سلجوقى تعریف مى کردند.