نابودی تمام سنن نبوی

برگرفته از کتاب «الامّ» جزء 2 ص 504
منازعه محمدبن حنفیه با عبداللَّه بن زبیر و ظهور خَشَبیه

محمد بن حنفیة معروف به ابن حنفیه، فرزند امام علىعلیه السلام و مادرش زنى به نام خولهى حنفیه بود. پس از شهادت امام حسینعلیه السلام جماعتى که عمدتاً جریان سیاسى رادیکال وغالى شیعه بودند، با مرگ یزید و در جنبش مختار، امامت او را در عراق ترویج کردند. جماعتى معروف به کیسانیه مولود این نظریه بود. این مسأله سبب دشمنى سرسختانهى مدعى زبیرى خلافت، یعنى عبداللَّه بن زبیر با ابن حنفیه شد؛ چرا که با ظهور مختار او ابن حنفیه را رقیب خود به شمار آورد.
در مقالهى حاضرى نحوه و زمینههاى شکلگیرى دشمنى عبداللَّه بن زبیر با ابن حنفیه، روابط و مواضع سیاسى ابن حنفیه و ظهور جماعت خشبیه در حمایت از ابن حنفیه مورد بررسى قرار مىگیرد.
امام حسین علیه السلام در مدینه و ملاقات های ایشان

یزید سه روز بعد از مرگ معاویه به دمشق رسید و در ضمن سخنرانی برا ی مردم ،حکومتش را اعلام نمود و مردم هم با او بیعت کردند سپس درخزانه بیت المال را گشود و اموال فراوانی را بین اهل شام تقسیم کرد و به حاکمان همه شهرها نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند از جمله مدینه و برای این کار از بزرگان قریش شروع کند و نخستین کس امام حسین (ع) باشد که اگر امتناع کرد سرش را برای او بفرستد امام حسین (ع) در مواضع و مجالس متعددی اعلام کرد که با مردی فاسق که آشکارا فسق و فجور می کند و شراب می خورد و با سگ ها و یوزپلنگ ها بازی می کند و بازماندگان پیامبر (ص) را دشمن می دارد هرگز بیعت نخواهد کرد و چون در مجلس والی مدینه هم موضوع اعلام بیعت خویش را به تعویق انداخت به ناچار تصمیم گرفت دو روز مانده به ماه رجب شبانه و از طریق جاده اصلی چون از بیراهه رفتن نوعی فرار تلقی می شد ازمدینه به سمت مکه حرکت کند اما پیش از ترک این شهر با تعدادی از مردان و زنان بنی هاشم و بزرگانی از اصحاب پیامبر(ص) از جمله دو برادرخود یعنی عمر بن علی و محمد حنفیه و نیزامّ سلمه ملاقات کرد . زنان بنی عبد المطلب هم هنگام خروج امام حسین (ع) از مدینه مشغول عزاداری و نوحه خوانی شدند وهمگی در این دیدار با نهایت حزن و اندوه ایشان را از رفتن به عراق برحذر داشتند .
قضیه ولیعهدی یزید (بخش دوم)

معاویه در سفر دوم خود به مدینه به والی آنجا دستور داد تا با خشونت و شدت عمل بیشتری از مردم برای یزید بیعت بستاند ، دیدار وی با عایشه و گرفتن رضایت ضمنی از وی ، ترتیب دادن دیدار های خصوصی با بزرگان مدینه ، رفتن به مسجد و روی منبر از فضل و کمال و قرآن خواندن یزید بسیار گفتن حتی علیرغم اعتراض هاو افشاگری های امام حسین(ع)، و نیز اقدامات تبلیغی و فرهنگی از قبیل ترویج و بهره برداری از عقاید و باورهای باطل وا نحرافی نظیر جبرگرایی و امور را به قضا و قدر الهی مستند کردن ، استخدام شاعران با کیسه های درهم و دینار،نمایش سیمای مذهبی و پذیرفتنی از یزید و وی را در مکه از سوی خود امیر الحاج قرار دادن تا چهره ای معنوی و مقدس و دوست داشتنی از یزید در ذهن مسلمانان نقش ببندد ، تکیه بر شایستگی جوانان هاشمی برای خلافت تا به وسیله این ستایش بتواند تصویر خلافت سالخوردگان را ازخاطره ها بزداید و به جامعه اسلامی چنین القا کند که جوانان هم می توانند خلیفه مسلمانان شوند گرچه سن کمی داشته باشند و به دلیل نداشتن تجارب ارزشمند برای اداره امور مسلمانان شایسته زمامداری نباشند، اینها همه دورنمایی از فعالیت ها و کوشش های معاویه برای طرح و تثبیت جانشینی یزید در سرتاسر قلمرو حکومت اسلامی بود که مآخذ تاریخی آن را ثبت کرده اند .
قضیه ولیعهدی یزید (بخش اول)

یکی از اقدامات معاویه برای تثبیت و تحکیم پایه های زمامداری موروثی سلسله اموی و نیز استمرار اهداف دین ستیزانه خویش ،طرح ولیعهدی یزید بود وی از همان آغازبه جانشینی یزید می اندیشید ولی مشکلات و موانع فراوانی در این راه وجود داشت یکی شخصیت منفی و تبهکار یزید بود و دیگری بنا بر پیمان صلح میان امام حسن (ع) و معاویه خلافت بعد از معاویه از آنِ حسن بن علی (ع) و بعد حسین بن علی (ع) بود و معاویه حق نداشت کسی را به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب کند. جریان بیعت ستاندن برای جانشینی یزید در نیمه دوم دهه پنجم هجری آغاز شدو معاویه با رایزنی هایی که باحُکّام خود انجام داد کم کم مسئله ولیعهدی یزید را مطرح کرد و خود برای گرفتن بیعت سفرهای متعددی به مدینه نمود ،سراغ بزرگان مدینه رفت ، حمایت نمایشی از ولیعهدی یزید در دمشق به راه انداخت و نمایندگان سایرمناطق اسلامی را به شام فراخواند تا از آنها موافقت علنی بگیرد ومخالفان را مرعوب و درنهایت تسلیم سازد او حتی مخالفانی چون امام حسن (ع) و سعد ابن ابی وقاص را با نیرنگ سم خورانید و آن دو در اثر آن در مدت یک هفته از دنیا رفتند .با شهادت امام حسن (ع)،تحرکات مجدد معاویه آغاز شد گام بعدی وی بیعت خواهی از مردم مدینه بود با ارسال نامه های پیاپی به شخصیت های برجسته مدینه و نیز به امام حسین(ع) و دعوت از آنان برای بیعت با یزید هر چند که در این میان با مخالفت برخی از جمله مخالفت شدید آن حضرت روبروشد ،اما عاقبت توانست مسئله جانشینی یزید را در بین مردم ترویج و تثبیت کند.
مواضع امام حسین علیه السلام در برابر حکومت معاویه و مبارزات سیاسی آن حضرت

موضع گیری ها و مبارزات امام حسین (ع) در دهه آخر حاکمیت معاویه بی تردید حکایت از روحیه تسلیم ناپذیری و ظلم ستیزی آن حضرت در برابر اعمال ضد اسلامی و جنایات معاویه و دستیاران وی دارد آن حضرت همچون جد بزرگوارش صیانت و پاسداری از مبانی و ارزش های اصیل دین و مبارزه با بدعت ها فسادها و انحرافات را وظیفه و رسالت الهی خود می دانست و هرگز جامعه اسلامی را به حال خود رها نکرد چنین برخوردهایی از سوی آن امام در روزگاری که جامعه در زندان جهل ،غفلت ، بی عدالتی و خفقان امویان گرفتار بود در کالبد نیمه جان و رو به مرگ جامعه آن روز کارگر افتاد و افکار و اذهان عمومی مسلمانان رابرای نهضت آن بزرگوار در عصر یزید آماده کرد که مهم ترین اقدامات امام حسین(ع) عبارتند از: مخالفت با ولایتعهدی یزید بطور صریح که حتی علیرغم قطع حقوق و مستمری همه بنی هاشم از بیت المال به دستورمعاویه باز هم حضرت راضی به بیعت نشد .نامه کوبنده و افشاگرانه به معاویه که در آن سه جهت گیری سیاسی داشت اعلام مخالفت با نظریه سلطنت معاویه ،معرفی معاویه به عنوان قاتل افراد با ایمان و با اخلاص ،ضرورت جهاد با معاویه که دین را نابود کرده است .تبیین جایگاه و منزلت اهل بیت (ع)و یادآور شدن فضائل و مناقب خاندان پیامبر(ص) و دفاع از آنان به عنوان محورحق .سخنرانی تاریخی و افشاگرانه امام حسین (ع) در اجتماع بزرگ حج در اوج زمان خفقان دوران معاویه :که امام حسین (ع) در مراسم حج به دو فریضه مهم الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر اقدام و ضمن بیداری اذهان حاضران ،سفارش می کند که دیگران را نیز با رعایت احتیاط آگاه کنند و خیانت و فجایع بنی امیه را به آنان گوشزد نمایند. ممانعت از ازدواج یک دختر هاشمی با یزیدکه مانع از وصلت و پیوند دخترزینب کبری (س) با یزید گردید .ضبط اموال دولتی که از بیت المال یمن و از طریق مدینه برای معاویه می رفت توسط امام حسین (ع) این اموال ضبط و میان اهل بیت و وابستگان حضرت تقسیم شد .امتناع از فروش صدقات و املاک به معاویه . اعلام کفر پیروان معاویه . مبارزه امام حسین (ع) با کارگزاران معاویه : مانند مبارزه با حاکم مدینه و مبارزه با مهره های بنی امیه.
موانع قیام امام حسین علیه السلام بر ضد معاویه(بخش اول)

در پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین (ع) در دوران امامت ده ساله خویش در عصر معاویه قیام نکرد باید به وجود یک رشته مصالح و موانع اشاره کرد که مهمترین آنها عبارتند از :1- شخصیت و شیوه حکومت داری معاویه بود : او در حیله گری و دسیسه چینی سرآمد روزگار خویش بود و از حربه های زیادی برای خلع سلاح مخالفانش و فریفتن افراد سطحی نگر و ظاهر بین و نیز تقویت و تثیبت حکومت و فرمانروایی خویش استفاده می کرد ،2- ترسیم چهره فریبنده از خود و سیمای مخدوش از اهل بیت (ع): کارهایی از قبیل جعل حدیث درمدح خود، ترسیم سیمای مشروع و مقبول از خود،واژگون تفسیر کردن آیات قرآن ، تحریف احادیث پیامبر (ص) متناسب با مطامع و منافع خود و غاصب و نا اهل جلوه دادن اهل بیت پیامبر (ع) از اقدامات معاویه در دوران خلافتش بود 3-ترویج افکار انحرافی و تخدیری :نظیر ترویج دو اندیشه و باور ” ارجاء و جبر “به معنای واگذاری امور به خدا و تسلیم مطلق در برابر حاکم بودن ، منصرف کردن توده مردم از همکاری با رهبران انقلابی ضد اموی ، انزوای سیاسی فرهیختگان و نخبگان ، مشروعیت بخشیدن به حکومت بنی امیه و خود را خلیفه خدا دانستن ، هرگونه مخالفت با حکومت خلاف شرع تلقی شدن ، حکومت خود را امری ازلی و بنا بر اقتضای قضا و قدر الهی قلمدادکردن ، قداستی دینی و روحانی بخشیدن به اقدامات خود و به دنبال آن صحه گذاشتن از سوی مفتیان مزدور و فقهای سیاست پیشه بر اعمال خود ، تا کاربدانجا رسید که کشتار فرزندان رسول خدا (ص)در روز عاشورا امری مباح و حتی واجب معرفی شد .
نقش دعوت و بیعت کوفیان در قیام عاشورا[1]

دعوت و بیعت مردم کوفه با امام حسین (ع) هرگز یکی از علل و عوامل مهم برپایی نهضت عاشورا نبود و هیچ نقش تعیین کننده نداشت، بلکه بیشترین اثری که داشت این بود که آن حضرت احساس وظیفه و تکلیف کرد که در ادامه نهضت خود به سوی آنان حرکت کند و از یاریشان برای تحقق اهداف الهی اش بهره مند شود، بنابراین دعوت کوفیان یکی از علل قیام نبوده و انتخاب کوفه فقط به عنوان مرکز قیام بوده است ،به چند دلیل،اول :سید الشهدا (ع) به صراحت اعلام کرده بود که خلافت یزید بر ای امت اسلامی مصیبتی بزرگ است که در صورت استمرار آن اصل اسلام از بین خواهد رفت ،دوم :نامه کوفیان زمانی رسید که حضرت قیام خویش را با رفتن به سوی مکه آغاز کرده بود،سوم :باید حضرت تا زمانی که صد در صد و عملا یقین به همراهی آنان پیدا نکرده بود دعوتشان راپاسخ نمی داد، چهارم :زمانی که حضرت از نقض بیعت کوفیان و شهادت سفیر خود آگاه شد از ادامه قیام منصرف نشدوبا یزید هم از باب اضطرار و حفظ جان خود بیعت نکرد. پس دعوت کوفیان در اصل شکل گیری نهضت حسینی نقشی نداشته چنانکه پیمان شکنی آنها هم در جلوگیری از ادامه نهضت حضرت هیچ تاثیری نداشت .