کارکرد علم انساب در تبیین حیات اجتماعی طالبیان عهد سلجوقی

دانش انساب یا نسبشناسی از علوم مورد توجه مسلمانان بوده که به منظور پرهیز از خطا در شناخت نسب افراد به وجود آمد. در اسلام، شناسایی نسب به جهت شناسایی افراد و آثار حقوقی آن مورد توجه قرار گرفته است. عباسیان که براساس اعتبار نسبی روی کار آمده بودند، به نسبشناسی بهویژه شناسایی نسب خاندان پیامبر (بنیهاشم) اهمیت دادند. آنان در همین راستا، نهاد نقابت را در قرن سوم پیریزی کردند تا حقوق بنیهاشم را حفظ کند و به رتق و فتق امور سادات هاشمی بپردازد. این مسئله خودبهخود نیاز حیاتی و اساسی به نسبشناسان خبره را ایجاد کرد و زمینهای برای گسترش و رشد دانش نسبشناسی شد. اوج شکوفایی این علم را میتوان در دوره سلجوقی جستجو نمود؛ دورهای که جایگاه اجتماعی طالبیان (شاخهای از بنیهاشم) بهتر شد و نسبشناسی طالبیان مورد توجه قرار گرفت. در این نوشتار با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی پس از تبیین جایگاه طالبیان در عصر سلجوقی و آثار نسبشناسی، ارتباط دانش نسبشناسی با حیات اجتماعی طالبیان مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر این دانش بر گسترش دامنه نفوذ اجتماعی آنان تبیین شده است.
درآمدی بر نسبنگاری طالبیان

در قرون اولیه اسلامی، انساب نگاری آل ابی طالب چندان گسترده نبود و این رشته، مانند بقیه انساب عرب در کتابهای عمومی انساب عرب و قریش ثبت میشد اما از اواخر قرن سوم به بعد با توجه به آموزههای دینی، مذهبی و جایگاه خاندان پیامبر6 در نزد مسلمانان و به خصوص شیعیان، انسابنگاری اختصاصی طالبیان شکل گرفت. برای تألیف انساب طالبیان در آغاز از منابع انسابنگاری عمومی استفاده میشد اما به مرور زمان و تحت تأثیر روابط نقبا و نسب دانان تحت نظر ایشان، تألیفات درباره انساب طالبیان افزایش چشمگیری یافت و منابع آن بسیار به روز و کارآمد شد. بیشتر نویسندگان انساب طالبیان، شیعه و طالبی هستند که در میان ایشان، مؤلفان امامی مذهب درصد بیشتری را به خویش اختصاص دادهاند. این نوشتار بر آن است تا با استفاده از کتابهای انساب، روایت و تحلیل درستی از روند شکلگیری انسابنگاری طالبیان و ارتباط آن با منصب نقابت، محدوده و نحوه ارتباط و ویژگیهای انساب نگاران و منابع ایشان ارائه دهد.
قم در دو قرن نخست هجرى

شهر باستانى قم، که احیاى آن را بعد از آن که به دست اسکندر ویران شد به قباد ساسانى نسبت مىدهند، به سال 23 قمرى، به دست اعراب فتح شد. با مهاجرت گستردهى شیعیان به قم در پایان سدهى سوم این شهر، به شهرى شیعى مذهب بدل شد و این تحول مذهبى موجب شکوفایى آن شد. در مقالهى حاضر ضمن اشارهاى گذرا به موقعیت جغرافیایى و جغرافیاى تاریخى قم در عهد باستان و قرون اولیهى هجرى، به چگونگى فتح این شهر توسط اعراب مسلمان پرداخته شده و پیآمدهاى سیاسى، مذهبى اجتماعى ناشى از استقرار قبایل عرب شیعى در این شهر طى قرنهاى اول و دوم هجرى مورد بررسى قرار گرفته است.