بررسی سیاست رسول خدا(ص) در قبال غیرمسلمانان

پس از تشکیل حکومت توسط رسول‌الله(ص) مسائل جدیدی مطرح شد که ازجمله آنها نحوه مواجهه و برخورد حکومت اسلامی با غیرمسلمانان بود. در این زمینه سه دیدگاه وجود دارد که اولی بر اصالت جنگ و دومی بر اصالت صلح و آخرین دیدگاه هم جنگ و هم صلح را در شرایطی می‌پذیرد. طبق این دیدگاه، هم جنگ‌طلبی افراطی و هم صلح به‌معنای سازش و استسلام محکوم است و تنها صلحی پذیرفته شده است که با رعایت حقوق متقابل طرفین و شرافتمندانه باشد. این دیدگاه جنگ را برای رفع موانعی مانند فتنه و ظلم تجویز می‌کند. سیره نبوی هم به‌خوبی نشانگر آن است که جنگ‌های آن حضرت جنبه دفاعی داشته و همچنین پیمان‌های متعدد پیامبر با غیرمسلمانان (مانند یهودیان مدینه، یهود فدک، حدیبیه) و پیشنهاد صلح به مشرکان در غزوه بدر توسط آن حضرت مؤید این دیدگاه است.

صبر در سیره امام مجتبی علیه السلام

زندگی مردان بزرگ خدا همیشه پرحادثه است، حیات درخشان امام حسن (ع) از پرحادثه ترین زندگی رادمردان تاریخ است، با این که بیش از 48 سال عمر نکرد، و بر اثر زهری که مزدوران معاویه به او خوراندند به شهادت رسید، ولی در همین دوران کوتاه، همواره با باطل گرایان حق ستیز در حال نبرد بود، در عصر پدر، دوش به دوش او با منافقان و منحرفان ستیز کرد، در جنگ های بزرگ جمل و صفین و نهروان، قهرمانی بی بدیل بود، و به طور کلی نام او در پیشانی قاموس رنج ها می درخشید . وی در سخت ترین و تلخ ترین رخدادها پرچم نهی از منکر، مبارزه با نامردمی ها و طاغوت زدایی را برافراشت، و برای تثبیت حکومت حق، ایثارها و جانفشانی ها کرد .

چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد؟

 جریان شناسی دقیق دو طیف متعارض (صالحان و ناصالحان)، نشان می دهد که، «دنیازدگی و عدم دینداری» مردم، موجب پذیرش صلح از سوی امام حسن علیه السلام شد. از این رو، آن حضرت، این دو را به عنوان عامل صلح معرفی و با تعبیر «عبید الدنیا» از آنان یاد کرد.[1] نقاط اوج این رویکرد را می توان در استقبال نکردن مردم از حضور در اردوگاه جنگ امام حسن علیه السلام یافت؛ به گونه ای که امام حسن علیه السلام فرمود: «… شگفتا از مردمی که پی در پی نه حیا دارند، نه دین… اف بر شما ای بردگان دنیا»![2] امام همچنان خطاب به مردم فرمود: «معاویه ما را به چیزی فراخوانده است که عزت و عدالت در آن نیست؛ اگر زندگی دنیا را می خواهید، می پذیریم و این خار در چشم را تحمل می کنیم و اگر مرگ را بخواهید، آن را در راه خدا ارزانی می داریم». در پاسخ امام، همه فریاد زدند: ما زندگی و ماندن را می خواهیم.[3] اکنون مباحث مترتب بر دنیاگرایی مردم را مرور می کنیم.

چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد؟ 

چرا امام حسن تن به صلح داد ولي امام حسين با يزيد جنگيد؟

شيعه همواره با مسئله چگونگى توجيه تفاوت عملكرد امامان معصوم به خصوص امام حسن و امام حسين  عليهما السلام رو به رو بوده است. برخى از اهل سنت و مستشرقان – كه به مبانى كلامى تشيع (مانند عصمت و نور واحد بودن ائمه  عليهم السلام) معتقد نيستند گاهى بر عملكرد يك يا هر دو امام شيعه  ها خرده مى  گيرند و زمينه شبهات و انحرافات ذهنى را فراهم مى  آورند. در اين زمينه توجه به نكاتى چند بايسته است.

ديدگاه امام حسين عليه السلام درباره صلح برادرش با معاويه

امامان اهل بيت يك وظيفه كلى دارند كه على رغم تفاوت شرايط سياسى و اجتماعى كه در آن به سر مى برند، در تلاش براى تحقق آن مشتركند، مانند مسؤوليت نگهدارى امّت اسلامى و حفظشان در برابر پيرايه هاى غير اسلامى كه با آن آميخته مى شود؛ تبيين احكام شرعى و حقايق قرآنى، نجات بخشيدن دولت اسلامى از انواع تهديدهاى كفر؛ آشناساختن امّت نسبت به فضايل اهل بيت عليهم السلام و شايستگى آنان به امر حكومت، تا آن جا كه فرصت اجازه مى داد و زمينه فراهم بود، و ديگر مصاديق وظايف عمومى و مشترك.هر كدام از آن بزرگواران يك وظيفه ويژه كه شرايط سياسى و اجتماعى اسلام، امام و امّت در آن مى زيستند تعيين مى كرد. گاه برخى از اين وظايف ويژه به سبب تشابه ميان زمينه ها، با هم مشابهت داشتند. مثل شرايطى كه امام باقر و امام صادق يا امام هادى و امام عسكرى عليهم السلام در آن مى زيستند. گاه نيز اين وظايف به دلايل تفاوت زمينه ها با يكديگر متفاوت بودند، مانند صلح امام حسن با معاويه و انقلابى كه امام حسين عليه السلام عليه يزيد بن معاويه برپا كرد.

بازگشت امام حسن علیه السلام به سوى مدينه

امام حسن(علیه السلام)پس از چند روز اقامت در کوفه تصميم گرفت عراق را به قصد مدينه جدش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ترك گويد و يارانش را از تصميم و قصد خود آگاه ساخت. وقتى اين خبر همه جا پيچيد ، مسيّب بن نجبه فزارى و ظبيان بن عُماره تميمى براى خدا حافظى حضور آن […]