بر حالت غریبی او، آسمان گریست

بر حالت غریبی او، آسمان گریست تنها نه آسمان، همه کون و مکان گریست چون سوی مقتل آمد و بر کشتگان گذشت بر هر جوان و پیر؛ خروشان، چنان گریست کز تاب شرم، در رُخ او ماسوا گداخت وز باب رحم، بر دل او کُن فَکان گریست هم بر رجال کشته ی […]