صحبت کردن خدا با معاویه!!

از انس بطور مرفوع آمده است: ” همه اصحابم جز معاويه بن ابى سفيان را “در بهشت” ديدم، تنها او را هشتاد “يا هفتاد” سال نديدم و بعد آن بسويم آمد در حالى كه روى شترى از مشك خوشبو تر كه داخل آن از رحمت خدا و چهار دست و پايش از زبرجد بوده سوار بوده است و به او گفتم: معاويه؟ جواب داد: لبيك يا محمد به او گفتم: در اين هشتاد سال كجا بودى؟ گفت: در باغستانى زير عرش خدايم بودم كه او با من مناجات مى كرد و من با او، او به من دورد مى- فرستاد و من به او، و مى گفت: اين در عوض فحشهائى است كه در دنيا به تو داده اند.