نقد و بررسی کتاب « قرآن کريم: ترجمه، توضيحات و واژه نامه »

لزوم آشنایی هرچه بیشتر مسلمانان نسبت به جایگاه و مقام والا و مفاهیم آیات قرآن بر کسی پوشیده نیست. با توجه به این که این کتاب عظیم الشأن طبق بیان خود در شناخت مفاهیم بلند و معارف متعالیش به مبیّن الهی نیاز دارد[1]، جایگاه مبیّنان آن نیز باید روشن باشد. حضرت سیدالساجدین علیه السلام در صحیفه سجادیه[2] به درگاه خداوند متعال عرضه می دارند: «اللّهمَّ أنزَلتَهُ عَلی نبیّکَ مُجملاً و ألهَمتَهُ عِلم عجائبِهِ مُکمَّلاً و ورًَثتَنا علمَه مفسَّراً».
وضعيت شيعيان هند

حجةالاسلام والمسلمین دکتر محمد حسن مظفری، استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه و نماینده فرهنگی سابق ایران در چند کشور شرق آسیاست.
با توجه به حضور فعال و با سابقه ایشان در عرصه های فرهنگی ـ علمی کشورهایی همچون هند، پاکستان و سریلانکا و نیز مطالعات و تألیفاتی که در این حوزه ها داشته اند، بر آن شدیم تا در باب «وضعیت شیعیان هند» با ایشان به گفت وگو بنشینیم که متن ذیل حاصل این نشست می باشد.
روابط اهل سنت شبه قاره با شیعه در حوزه سیاست و اندیشه

شبه قاره هند یکی از قطب های جمعیتی و اندیشه ای جهان اسلام است. تنوع مذاهب مختلف فقهی و کلامی از ویژگی های دینی منطقه شبه قاره است؛ اما آن چه این منطقه به ویژه پاکستان را از سایر مناطق اسلامی جدا می کند، روش های خشونت آمیز و تکفیری مذاهب مختلف در برخورد با یکدیگر است. به همین سبب، این منطقه، هرچند جمعیت بسیاری از مسلمانان را در خود جای داده است، اما همواره یکی از نا امن ترین و بی ثبات ترین مناطق جهان اسلام شمرده می شود. ریشه این نا آرامی ها و اختلافات نیز بیشتر مذهبی بوده است؛ جریان های افراطی و تند، به جای استدلال، حکمت و موعظه، به روش های خشونت بار روی آورده اند و در این میان، شاید شیعه، مهم ترین قربانی این خشونت ها باشد.
تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در طول چند سدة اخیر، تعاملات اهل سنت شبه قاره با شیعیان، در دو حوزة سیاست ( حکومت) و اندیشه چگونه بوده است و آیا روش برخورد و تعامل تمامی مذاهب و جریان های فکری اهل سنت با شیعیان به یک گونه است؟
از این رو «تاریخ ورود اسلام به شبه قاره» به عنوان مقدمه در نظر گرفته شده است؛ سپس نوع روابط حکومت های مختلف در هند با شیعه و پس از آن، جریان ها و نحله های مختلف مذهبی اهل سنت شبه قاره و تعامل هریک با شیعیان، در حوزه اندیشه و عمل، مورد بررسی قرار گرفته است.[1]
فرايند آگاهی شيعيان از علم غیب امامان

این که محیط اجتماعی، حقایق معارف دینی را به تدریج درک می کند، امری روشن است؛ به تعبیر دیگر تلقی جامعه از دین، امری تاریخی است. این روند را در موضوعات مختلف می توان پی گیری کرد. نوشتة حاضر نشان می دهد که اطلاع از غیب در جامعة جاهلی، به ملائک یا جن منحصر بوده است؛ از این رو نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در آغاز دعوت با این پرسش مواجه می شدند که چرا مَلَک نیستند و یا متهم به جادوگری و کهانت می شدند؛ تا این که در اثر کثرت آیات و معجزات، نبوت ایشان پذیرفته شد و در نتیجه، آگاهی از غیب ـ در نظر جامعه ـ به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم منحصر شد. این زمینة تاریخی موجب شد امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در اخبارات غیبی خود، به ویژه در ایام خلافتشان، با اتهام های دعوی نبوت، علم غیب و کهانت مواجه شوند. این مشکل، در طول دوران امامت برقرار بود؛ اما در میان شیعه، تحقق بسیاری از پیش بینی های امیرالمؤمنین علیه السلام زمینه را آماده کرد تا شیعیان با مقولة امکان آگاهی از غیب ـ بدون کهانت و نبوت ـ آشنا شوند . ائمه علیهم السلام این موضوع را به تدریج به شیعیان آموزش دادند.[1]
شکایت علی علیه السلام از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب «مجمع الزوائد» جزء 9 ص 134
وراثت اصطفائی مقامات الهی

یکی از دلایل عمدة حجیت اهل بیت علیهم السلام و ولایت آنان بر دین و امت، ارث بردن ایشان از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است؛ به طوری که اصل وراثتِ مقامات و مناصب الهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، این ولایت را برای اهل بیت علیهم السلام اثبات می کند.
در آیة شریفة «النَّبِيُّ أوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ وَ أزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا اْلأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلى بِبَعْضٍ في كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إلاّ أنْ تَفْعَلُوا إلى أوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفًا كانَ ذلكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُورًا»،[1] خداوند متعال ضمن اشاره به ولایت عامة پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر امت، این نکته را بیان می دارد که اولوا الارحام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در دستیابی به این مقام و منصب (ولایت بر امت) نسبت به مؤمنین ـ خواه از مهاجرین و خواه از انصار ـ اولویت دارند.[2]
نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که اهل بیت علیهم السلام ـ غیر از مقام نبوت و رسالت ـ وارث همة مقامات الهی، غیبی، اعطایی و لدنی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هستند و این مسئله، منافاتی با وراثت اموال که از مفهوم لفظ وراثت برداشت می شود ندارد.
در مصادیق آن چه که انبیا به ارث می گذارند بین اهل سنت و امامیه اختلاف زیادی وجود دارد؛ چنان که برخی آن را فقط در علم و نبوت خلاصه کرده اند و برخی نیز میراث پیامبران را همانند میراث سایر مردم ـ یعنی هر آن چه که از مورّث به وارث منتقل می شود اعم از اموال و حقوق قابل انتقال ـ پنداشته اند. اما قول صحیح آن است که ارث را شامل تمامی موارد فوق بدانیم؛ طوری که هم مقامات معنوی را دربرگیرد ـ مثل علم و نبوت ـ هم شئون مالی را و هیچ دلیلی که ارث را مخصوص یکی از این دو دسته بدانیم وجود ندارد.
در این نوشتار، ابتدا اقوال فریقین را در این باب ذکر می کنیم و سپس با استفاده از آیات قرآن، نظریة امامیه را در مسألة وراثت انبیا به اثبات می رسانیم.
شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام در شب قدر

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 238
بررسی جایگاه اخبار طینت در میان معارف شیعه

این مقاله در صدد آنست که ثابت نماید بحث طینت ابعاد مختلفی دارد و تحقیق و بررسی و ارائه تحلیل و توجیه پیرامون اخبار طینت مستلزم آن است که به موضوعات مهم دیگری که پیوند عمیقی با این بحث دارد توجه گردد و تفسیر واضح و روشنی از آنها و ارتباط آنها با اخبار طینت ارائه گردد. در این مقاله پس از تبیین این نکته که این اخبار دارای موضوعات متنوّعی است، به ارتباط آن با مباحثی از جمله: عالم ذر، میثاق، خلقت نوری، سعادت و شقاوت، معاد، قضا و قدر، نفس و انتقال اعمال اشاره میشود.
تغییر سنت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 274
دشنام به امام حسین علیه السلام

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 265
امیرالمؤمنین علیه السلام؛ فاتح غزوات

برگرفته از کتاب «المسند» جزء 3 ص 247
علی علیه السلام صحابه بی مانند

برگرفته از کتاب « المقاصد الحسنه» ص 72 و 73
فرمانده دلاور سپاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب «تهذیب الأسماء و اللغات» ج 1 ص 245
نقدی بر عدالت صحابه

برگرفته از کتاب «زادالمسیر» ج 6 ص 18 و کتاب «الموسوعة الفقهیة المیسرة» ج 6 ص 65