تاریخ شهادت علی بن أبی طالب علیه السّلام

 سال علی بن أبی طالب (علیه السّلام)، در سال چهل هجری به شهادت رسيد و منابع كهن شيعه[1] و اهل سنت[2] بر اين گزارش تفاهم دارند؛ حتی مسعودی كه در يك گزارش خود از سال 41 هجری به عنوان سال شهادت آن گرامی ياد كرده[3] – و نقل متفردی است – در گزارش ديگر خود […]

تاریخ شهادت حضرت فاطمه علیها سلام

سال درباره سال شهادت یگانه[1] دختر پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میان منابع شیعیان و سنیان موازنه برقرار است و همگی اتفاق دارند که آن فرزانه در سال یازدهم هجرت چشم از جهان فرو بست.[2] آنچه در این منابع در خصوص شهادت وی به چشم می‌آید، پراکندگی در ماه و روز […]

تاریخ ولادت حضرت فاطمه علیها السلام

سال درباره سال ولادت حضرت فاطمه (علیها سلام) منابع کهن شیعیان و سنیان با پراکندگی، یازده گزارش را نقل کرده‌اند که تفصیل آن با ذکر منابع، در پایان گزینه‌ی سال تولد خواهد آمد. بررسی منابع آنچه در میان گزارش‌ها قابل استدلال و در خور اثبات است تولد آن گرامی در سال پنجم بعثت پیامبر (صلّی […]

تاریخ ولادت پیامبر اسلام

سال درباره سال تولد پیامبر اسلام، دیدگاه‌های فراوانی گزارش شده است. از پژوهشی که در منابع این نقل‌ها صورت گرفته چنین برمی‌آید: سال تولد آن گرامی عام الفیل[1] بود که برابر با چهل و دومین سال پادشاهی انوشیروان در ایران (هفت سال مانده به مرگ او)،[2] 882 سال پس از پیروزی اسکندر مقدونی بر دارا[3] […]

آمنه، مؤمن پاکیزه

لید: آمنه مادر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است که زنی مومن، درستکار و شایسته بود. اما متاسفانه در برخی کتب اهل سنّت مطالبی عکس این نقل شده است که در این نوشتار به شرح و نقد این نقل ها می پردازیم.

گریه‌ی فرشتگان 4

 شیخ صدوق از ریّان بن شبیب نقل می‌کند: روز اوّل ماه محرم به حضور حضرت رضا (ع) رسیدم. به من فرمود: ای پسر شبیب! روزه‌ای یا نه؟ گفتم: نه. فرمود: امروز همان روزی است که زکریا دعا کرد و از خداوند نسلی پاک و ذریّه‌ای نیک خواست. خداوند هم پذیرفت و به فرشتگان دستور داد […]

گریه‌ی فرشتگان 2

شیخ صدوق با سند خوش از ابان بن تغلب چنین نقل می‌کند: امام صادق ع فرمود: چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (ع) بجنگند، ولی به آنان اجازه‌ی جنگیدن داده شند. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند. وقتی بود که حسین (ع) کشته شده بود. آنان نزد قبر آن حضرت، غبارآلود و […]

گریه‌ی فرشتگان 1

شیخ صدوق با سند خویش از ابو حمزه‌ی ثمالی نقل می‌کند: از امام باقر (ع) پرسیدم: ای پسر پیامبر! چرا «امیر المؤمنین» را بر «علی (ع)» نام نهادند، نامی که پیش از او بر کسی گذاشته نشده بود و پس از او نیز برای کسی سزاوار و روا نیست؟ فرمود: زیرا سرچشمه‌ی دانش است، دیگران […]

گریه و اندوه امام کاظم علیه السلام بر امام حسین علیه السلام

شیخ صدوق با سند خویش روایت می‌کند که امام رضا (ع) فرمود: محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت، جنگ در آن را حرام می‌دانستند، ولی در این ماه خون‌های ما را مباح شمردند و ریختند، حرمت ما را شکستند، فرزندان و زنانمان را به اسیری گرفتند و آتش به خیمه‌های ما زدند و اموالمان را […]

عاشورا، روز گریه

 شیخ صدوق با سند خویش از عبدالله بن فضل هاشمی نقل می‌کند: به امام صادق (ع) عرض کردم: یابن رسول الله! چگونه روز عاشورا، روز مصیبت و غم و ماتم و گریه شد، امّا روز رحلت رسول خدا (ص)، روز وفات فاطمه (ع) و روز شهادت امیر المؤمنین (ع) و روز کشته شدن امام مجتبی […]

گریه‌ی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 1

شیخ  صدوق با سند خودش از امام صادق (ع) روایت می‌کند: بسیار گریه‌کنندگان پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر و علیّ بن حسین (ع)… و امّا علیّ بن حسین بیست سال یا چهار سال بر امام حسین (ع) گریه کرد. هر گاه غذا مقابلش می‌گذاشتند گریه می‌کرد. یک بار یکی از خادمانش گفت: […]

خطبه‌ی حضرت زینب علیه السلام در شام

طبرسی گوید: شیخ صدوق از بزرگان بنی هاشم و دیگران روایت می‌کند: چون امام سجّاد (ع) و اهل بیت بر یزید وارد شدند و سر امام حسین (ع) را آورده، جلو یزید در تشتی گذاشتند، با چوبی که در دست داشت، شروع کرد به زدن بر دندان‌های آن حضرت و این اشعار را می‌خواند: (لَعِبَتْ […]

ابن زیاد و سر مطهّر امام حسین علیه السلام 3

شیخ صدوق با سند خویش از دربان ابن زیاد چنین نقل می‌کند: چون سر امام حسین (ع) را آوردند، دستور داد در برابرش در تشتی طلایی گذاشتند. با چوبی که در دستش بود بر دندان‌های آن حضرت می‌زد و می‌گفت: یا ابا عبدالله! زود پیر شدی! مردی از حاضران می‌گفت: من رسول خدا (ص) را دیده […]

اسارت و شهادت طفلان مسلم 1

شیخ صدوق به سند خویش از ابی‌محمّد بزرگ کوفیان روایت می‌کند: چون حسین (ع) به شهادت رسید، دو نوجوان خردسال از لشرگاه او اسیر شدند. آنان را نزد ابن زیاد بردند. وی زندانبانی را طلبید و گفت: این دو کودک را بگیر، آب و غذای خوب به آنان نده و زندانشان را هم تنگ قرار بده. […]