بازخواني عوامل پيدايش و انحطاط انشعابات انحرافي شيعه در غيبت صغرا

پيشوايي معصومان عليهم السلام، به دو دوره تقسيم شده است: دوره حضور و دوره غيبت. هر يک از اين دوره ها، داراي ويژگي هايي متمايز از ديگري است. يکي از ويژگي هاي دوره حضور، فراهم بودن همه زمينه هاي راهنمايي مردم به سوي حق و دوري از انحرافات و بي راهه ها بوده که در دوره پس از آن، با غيبت امام عليه السلام، زمينه پديدآمدن و گسترش جريان هاي انحرافي توسعه يافت.
البته ديري نپاييد که بيش تر اين جريان هاي باطل و مدعيان دروغين، به سبب هدايت هاي ظاهري و باطني امام غايب، روشنگري هاي نايبان خاص و تلاش علماي زمان، چون کف روي آب، نابود شده، به تاريخ پيوستند.
اين نوشتار در پاسخ به اين پرسش است که چه عواملي بر فرايند شکل گيري و اضمحلال انشعابات انحرافي شيعه در غيبت صغرا، تاثيرگذار بوده و چه پيامدهايي داشته اند.
بازخواني و بررسي سه گروه: عوامل زمينه ساز، ادامه دهنده و انحطاط، و سرانجام پيامدها؛ اين پژوهش را شکل داده است.

نقش احاديث مشهور در شکل گيری باور شيعه به پيوستگی سلسلۀ امامت

برخی روایات مشهور اسلامی در میراث حدیثی مسلمانان حاکی از آن است که در هر دوره‌ای بی‌شک کسی در میان امت وجود دارد که حامل عادل علم دین و حافظ آن است؛ از اهل‌بیت و عترت پیامبر است و مایۀ هدایت امت ایشان است؛ امام حیّ زمان است و مردم موظف به شناسایی و بیعت با او هستند؛ به‌پادارندۀ حجت خدا بر خلق است، چه مشهور باشد، چه ناشناس. از طرف دیگر، گزارش‌های فرقه‌نگاران حاکی از آن است که شیعیان از ابتدا، معتقد بوده‌اند که زمین هیچ‌گاه از وجود حجت و امامی که جانشین امام قبلی باشد، خالی نمی‌ماند و سلسلۀ امامت پیوسته خواهد ماند. این اعتقاد به وجه افتراق شیعۀ امامیه با دیگر فرق اسلامی بدل گشته بود تا حدی که این اعتقاد را «نسق» و شیعیان امامی را «اهل نسق» می‌خواندند. در این پژوهش، با بررسی تاریخ فکر شیعۀ امامیه، نقش احادیث مذکور را در شکل‌گیری این باور و وفاداری آنان را به آن احادیث نشان می‌دهیم.

اعيان ائمه علیهم السلام؛ جستاری در راه‌های اثبات امامت اشخاص ائمه علیهم السلام در روايات شيعه

چه ادله، قرائن و نشانه هایی در روایات وجود دارند که امامت اشخاص امامان شیعه علیهم السلام را به اثبات می رسانند؟ این مقاله برای پاسخ به این سؤال به جمع آوری و عرضه راه های اثبات امامت اعیان ائمه علیهم السلام در کتب حدیثی شیعه می پردازد. این راه ها در تقسیم بندی کلی در چهار بخش نص، علم غیب، اعجاز و نشانه ها قابل بیان هستند. اثبات امامت علی علیه السلام تخصیصاً از قلمروی مقالۀ حاضر خارج است. چرا که روایات در خصوص ایشان علاوه بر راه های فوق در بحث های تفسیری و قرآنی تمرکز دارد. راه نص دارای تقسیمات نصوص کلی یا جزیی، خفی یا جلی، غیر توقیفی یا توقیفی، و عام یا خاص است. راه علم غیب و اعجاز در حد ظرفیت مقاله مواردی را گزارش خواهد کرد و راه نشانه ها به اماره هایی می پردازد که در نقش قرینه، و نه ادله، ظاهر می شوند.

نقش واسطه‌هاى فرهنگى در حفظ و انتقال ميراث مكتوب شيعه

مقاله حاضر درصدد بيان نقش واسطه‌هاى فرهنگى در حفظ و نشر ميراث شيعه در فاصله زمانى پيش از تدوين كتب اربعه است. واسطه‌هاى فرهنگى يعنى كسانى كه با انجام سفرهاى علمى، ميراث و معالم شيعى را به نقاط مختلف برده و نشر دادند و يا با استفاده از ميراث شهرهاى حديثى به نشر آن در مناطق خود پرداختند. اگر سفرهاى علمى برخى از بزرگان راويان احاديث اهل‌بيت : نبود، امروز بخش زيادى از تراث مكتوب شيعه از بين رفته بود. در اكثر روايات كتب اربعه نام اين واسطه‌هاى فرهنگى در سلسله سند به چشم مى خورد كه اهميّت اين سفرها را مى‌رساند. برخى از كتابهاى اصحاب ائمّه و روايات آنان فقط از طريق همين سفرها به ما رسيده است. با شناخت اين سفرها سرگذشت تراث اصحاب به خوبى روشن مى شود.

نكاتى در باب فقهاى اصولى و اخبارى شيعه و تعامل آنها

بحث و نزاع علمى بين دانشمندان اصولى واخبارى، از ديرباز مطرح بوده و در اين ميان افراد نادانى نيز بوده‌اند كه در جهت طعن و ‏لعن گروه ديگر كوشيده‌اند.‏
اختلاف مردم در درجات ايمان و مراتب نورانيّت، از اختلاف در اصل طينت مى‌باشد و اين اختلاف درجات در باب اصول، معارف و فروع ‏احكام نيز مشاهده مى‌شود. برخى در حدّ فقيه و گروهى افقه بودند. فقها در عصر غيبت با مشكلاتى چون تقطيع روايات، اغتشاش اسناد و ‏حدوث تعارض بين روايات مواجه هستند. علما و فقهاى اخبارى، به نصوص اخبار اعتماد و اكتفا كردند و علما و فقهاى اصولى، قواعداصولى را ‏براى تدبّر و ژرف‌نگرى در احكام و روايات مطرح كردند. حق آن است كه بين بزرگان اين دو گروه اختلافى نيست و در اين ميان گروهى ‏جاهل در هر دو طرف سخنانى ناروا گفتند. البته برخى دانشمندان اصولى از طريق اعتدال خارج شده و به حجيّت ظن معتقد شدند و برخى ‏دانشمندان اخبارى نيز شيوه اعتدال را رها كرده به قطعيّت تمام روايات واخبار معتقد شدند، در حالى‌كه وجه اختلاف اخبارى با اصولى، ‏اختلاف فقاهت با افقهيّت است كه از دوره حضور امامان معصوم : مطرح بوده است.‏

حقوق مسلمين؛ موسوعه قانونى در ارتباط با مسلمانان شيعى

اين گفتار، ترجمه مقدّمه امِده كِرى بر ترجمه فرانسوىِ كتاب شرايع الاسلام محقق حلّى است. كِرى ـ كه در اواخر قرن 19 ميلادى، اين ترجمه را به سامان رسانده ـ در مقدّمه خود، به تاريخ فقه و حقوق اسلامى اشاره مى‌كند، ازجمله: شيخ مفيد، شيخ طوسى، سيد مرتضى. سپس به تفصيل در مورد شرح حال محقق حلّى و شناسايى كتاب شرايع الاسلام مى‌پردازد. نگاه خاصّ برون‌دينى به فقه شيعى را در اين گفتار مى‌توان يافت.

معرفت و هدايت، فعل خداست ديدگاه هاى دانشمندان شيعه

آيا معرفت خداوند سبحان، نظرى و اكتسابى است يا بديهى و ضرورى؟ اين معرفت، فعل خداوند است يا محصول درك عقلى انسان؟ نگارنده در اين گفتار، پاسخ اين پرسشها را از سخنان بيست تن از عالمان شيعهى اماميّه استخراج كرده و به نقل و نقد و بررسى آنها پرداخته است. گفتار اين عالمان، به ترتيب زمانى ـ از قرن سوم تا پانزدهم هجرى قمرىـ مرتّب شده است. در اين مقاله، سخنان برخى از بزرگان شيعهى اماميّه مانند ابراهيم نوبختى، شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ طوسى، ابوالصّلاح حلبى، علّا مه حلّى، ابنميثم بحرانى، محقّق حلّى، شهيد اوّل، شهيد ثانى، ملّا صالح مازندرانى، شيخ مرتضى انصارى، آقا ضياء عراقى و آيت‌الله سيّد ابوالقاسم خويى مرور شده است.

شفاعت نزد شيعه و اهل سنت

چگونه مى توان ثابت كرد شفاعت اولياى الهى در آخرت حتمى است؟ در حالى كه آيات قرآن حداكثر تنها بر امكان شفاعت دلالت دارد؟

شخصيت بي‌مثال فاطمه زهرا(س) در كلام نويسندگان غير شيعه

شخصيت بي‌مثال فاطمه زهرا(س) آنچنان عالي و متعالي است كه نه تنها شيعيان، بلكه غيرشيعيان شيفته و بي‌قرار اويند. جاذبه محبت او به قدري است كه آنان را نيز وادار به نوشتن، سخن‌گفتن و كرنش در برابر خويش نموده‌است. به‌طوري كه برخي از آنها كتابهاي مستقل و جداگانه‌اي در دفاع از وي و تبيين زندگاني پربار او نگاشته‌اند.

فاطميه تنها متعلق به شيعه نيست

سخنان مهم و عمیق حضرت آيت‌الله وحيد خراساني:چرا فاطمه (س) فاطمه نامیده شد؟ / فاطميه تنها متعلق به شيعه نيست

سخنان مهم و عمیق حضرت آيت‌الله وحيد خراساني:چرا فاطمه (س) فاطمه نامیده شد؟ / فاطميه تنها متعلق به شيعه نيست

“بدن حضرت از درخت طوبي و روح او از نور عظمت خداست، اما بايد در دل شب زير خاك برود. كنار اين بدن بود كه رادمرد عالم امكان گفت كه “اي كاش زنده نبودم تا چنين وضعيتي را ببينم”.

عَلَم عزاداری

استفاده از عَلَم در مراسم عزاداری سیّد الشّهداء (علیه السّلام) یا قرار دادن آن در مجلس عزا و یا حمل آن در دسته عزاداری چه حکمی دارد؟