میهمان پانزده ساله

در یکی از روزهای گرم تابستان سال 64، پس از صرف ناهار با سایر دوستان که اکثراً فرهنگی و دبیران دبیرستان‌های استان یزد و مسؤولین فرهنگی ادارات آموزش و پرورش بودند، ظرف‌ها را به کناری گذاشته و به استراحت پرداختیم. در همین هنگام پرده‌ی سنگر کنار زده شد و یک جوان بسییجی – حدوداً پانزده […]