روی تخته سنگ‌ها

نیمه‌های یک شب سرد و برفی، از خواب بیدارم کرد. -‌ »بیا با هم بریم جاده‌های کوه سرخ!» -‌ »این موقع شب؟! برای چی؟» -‌ «بریم شعار نویسی؛ صخره‌های صاف و تخته‌سنگ‌های حاشیه‌ی جاده، جون می‌ده برا نوشتن شعار: «جنگ جنگ تا پیروزی.» دم دمای صبح شده بود و برف، سر و صورتمان را سفید […]