چرا چشمهایت را بستهای؟

«علیرضا» در عملیّات والفجر، به واسطهی آتش دشمن، به شدّت مجروح شده بود و چند نفر او را به روی دست، به سوی اورژانس میبردند. با خودم گفتم: کاش محمّدرضا این جا نبود و علیرضا را با این حالت نمیدید. به سوی او رفتم تا به خاطر مجروحیت برادرش، دلداریش بدهم. امّا وقتی کنارش رسیدم، […]