خطبه عقد

خطبهی عقد را امام برامان خواند. آقای آشتیانی رفت نزدیک گفت «دامادمان آقای کاوهست. محمود کاوه. میشناسیدشان که؟» امام نگاهش کرد، لبخند زد، سرش را گرفت طرف آسمان، چیزی زیر لب زمزمه کرد که به دعا میمانست. یک قرآن با خودمان برده بودیم. دادیم امام امضاش کرد. هنوز یادگار نگهاش داشتهام. منبع : کتاب «ردّ […]