آرامش الهی

به اتفاق برادران واحد اطلاعات، به گشت رفتیم. برادر قاسم جوانی مسؤول گشت بود. پشت سر عراقیها رفتیم و خودمان را تا فاصلهی بیست متری آنها رساندیم. شب مهتابی بود و نمیشد حرکت کرد. یکی از بچّهها گفت: «اگر خدا کمک کند و کمی هوا تاریک شود، ما شناسایی میدان مین را انجام میدهیم.» ناگهان […]