رها در عرش

در محاصره بودیم. پناهگاه ما فقط یک کانال باریک بود که کمتر از صد متر با دشمن فاصله داشت. وقتی نماز ظهر شد، در کانال، امکان نماز خواندن نبود. «فرهاد» در لبه‌ی کانال، پشت توده‌ای از خاک ایستاد و شروع به خواندن نماز ظهر و عصر کرد. درست هنگام رکوع، خمپاره‌ای زوزه‌کشان نزدیک او فرود […]