شهادت در حال تشهد

از ناحیهی سر، مجروح شده بود و در بیمارستان مشهد در اتاق مجاور من بستری بود. نزدیکیهای اذان صبح، مادرش سراسیمه نزد من آمد و گفت: «عبدالحسین حالش خوب نیست.» با عجله بالای سرش رفتم. او را به نردههای تختش بسته بودند که به زمین نیفتد. گاه تکانهای شدیدی میخورد و نفسش بند میآمد یا بیهوش […]