درس صداقت

نزدیک خرمشهر دهکدهای وجود داشت که مقر بچّههای اطّلاعات عملیّات بود. اتاقهای زیادی در اختیار بچّهها بود که بزرگترین آنها مربوط به ما میشد. به همین خاطر، بچّهها نماز را در اتاق ما برپا میکردند. یک روز بعد از نماز به احمد اصرار کردم که برای ناهار پیش ما بماند و با ما غذا بخورد. […]