کارکردهاي موعود باوري در آيين يهود

انديشه «مسيحا» و «موعود» در تاريخ آيين يهود، همواره با اختلاف ها و فراز و نشيب هايي همراه بوده است؛ اما آيا باور داشت موعود، در عرصه هاي تربيتي و اجتماعي، براي يهوديان داراي فوايد و دستاور دهايي بوده است؟ اين جستار با روش توصيفي – تحليلي به سوال مذكور پاسخ داده و معتقد است باور داشت موعود در آيين يهود، امري صرفا اعتقادي نبوده، بلکه بسته به کيفيت اعتقاد به آن، کارکردهايي براي يهوديان به عنوان پيروان دين الاهي، نه به عنوان ديني سياسي و ابزار دردست صهيونيسم؛ در برداشته است و در واقع اين باور، مکانيسم و اهرمي براي تحقق برخي از آرمان هاي آيين يهود به شمار مي رود.
به عبارت ديگر: اعتقاد به موعود، همواره براي يهوديان دستاوردها و کارکردهايي در عرصه معرفتي- اعتقادي، چون شريعت گرايي و ترغيب به توبه داشته و در عرصه اخلاقي- تربيتي، کارکردي چون اميد افزايي و الگوسازي؛ و در عرصه اجتماعي- سياسي، کارکردي چون پويايي و صبر افزايي، در پي داشته است.
محورهاي اميد در اديان ابراهيمي

«اميد»، از مسائل مهم و اساسي در عرصه فرد و اجتماع است و براي بسياري از مسائل اجتماعي نقشي محوري دارد؛ و محرک ذاتي و اصلي زندگي و عامل پويايي روان انسان است.
بديهي است، موضوع اميد در اديان، مخصوصا اديان ابراهيمي که داعيه اصلاح فرد و اجتماع را دارند، به نحو ويژه اي مطرح گردد، اين اميد در اديان ابراهيمي در سه مقوله اصلي: اميد به آينده، اميد به آخرالزمان، و اميد به آمدن منجي، قابل دسته بندي است. به عبارت ديگر، آموزه هاي ديني مرتبط با موضوع اميد در اديان ابراهيمي در جهت ايجاد اميد در اين سه محور مي باشد:
1. اميد به آينده: اين آموزه ها در صدد ايجاد روحيه اميد به آينده و عدم ياس از وضعيت موجود است.
2. اميد به آخرالزمان: اين دوره ميعادگاه اميد بشر و از اهميت ويژه اي برخوردار است. در بخش اول آن، تاريکي و خطر و آسيب و در بخش دوم، سراسر نور و زيبايي و عدالت است.
3. اميد به آمدن منجي: اين اميد، بر آمدن فردي الاهي از نسل پاکان منطبق و متصور مي گردد و نسبت به دو اميد قبل از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ چون از طرفي مکمل مقوله اميد است و از طرفي مهم ترين مصداق براي اميد به آينده و آخرالزمان مي باشد. اميد به منجي است که پويايي و نشاط و معنابخشي در جامعه ايجاد مي شود و پناهگاهي معنوي براي مردم و زمينه ساز رشد و تعالي بشر و محرکي براي نبرد با ظلم و ستم و انقلاب مي گردد و تسکين دهنده اي قوي براي مصائب و مشکلات مي باشد و طبعا از عوامل مهم انسجام اجتماعي به شمار مي رود.
بديهي است هر کدام از اديان که تصور واضح تري نسبت به اميد و منجي ارائه کند، در رسيدن به کارکردهاي فردي و اجتماعي موعود باوري، توفيق بيش تري (هم از لحاظ کمي و هم از لحاظ کيفي) مي يابد. در اين بين، مذهب شيعه، نسبت به مقوله اميد نگرشي خاص و ويژه ارائه مي کند که از همه اديان و مذاهب متمايز است. اين اميد به آينده و آخرالزمان و منجي، در نگرش شيعي، در بسياري از مسائل فردي و اجتماعي نقش محوري و کليدي به خود گرفته است.