کارکردهاي موعود باوري در آيين يهود

انديشه «مسيحا» و «موعود» در تاريخ آيين يهود، همواره با اختلاف ها و فراز و نشيب هايي همراه بوده است؛ اما آيا باور داشت موعود، در عرصه هاي تربيتي و اجتماعي، براي يهوديان داراي فوايد و دستاور دهايي بوده است؟ اين جستار با روش توصيفي – تحليلي به سوال مذكور پاسخ داده و معتقد است باور داشت موعود در آيين يهود، امري صرفا اعتقادي نبوده، بلکه بسته به کيفيت اعتقاد به آن، کارکردهايي براي يهوديان به عنوان پيروان دين الاهي، نه به عنوان ديني سياسي و ابزار دردست صهيونيسم؛ در برداشته است و در واقع اين باور، مکانيسم و اهرمي براي تحقق برخي از آرمان هاي آيين يهود به شمار مي رود.
به عبارت ديگر: اعتقاد به موعود، همواره براي يهوديان دستاوردها و کارکردهايي در عرصه معرفتي- اعتقادي، چون شريعت گرايي و ترغيب به توبه داشته و در عرصه اخلاقي- تربيتي، کارکردي چون اميد افزايي و الگوسازي؛ و در عرصه اجتماعي- سياسي، کارکردي چون پويايي و صبر افزايي، در پي داشته است.
چرايي و ضرورت الگوگيري از آرمان شهر مهدوي و نقش الگويي آن در توسعه و پيشرفت جامعه حاضر

بشر همواره دنبال پيشرفت و کمال خويش بوده است و در اين راه، ضرورت تاسي به يک الگوي کامل را يکي از بديهيات مي داند. از آن جا که در جامعه امروزي الگوهاي متعددي مطرح بوده، شناخت الگوي صحيح کاري دشوار مي نمايد. از سويي در طول تاريخ اين الگوهاي ادعايي نتوانسته اند نيازهاي مادي و معنوي بشر را تامين کند و حتي گاهي به جاي پيشرفت سير قهقرايي داشته اند. تنها شيعه اثني عشري است که با تکيه بر آموزه ناب مهدويت، براي آينده جهانيان چشم اندازي روشن و سعادت بخش ترسيم مي کند. تدوين «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» به عنوان چشم انداز نظام جمهوري اسلامي ايران، به اين الگوي ناب نيازمند است. در اين نوشتار در قالب بيان ضرورت هاي الگوگيري از آرمان شهر مهدوي، برخي از ابعاد اين انديشه الاهي به تصوير کشيده شده است. در اين مجال با معرفي برخي وجوه قابل الگوگيري، به راهکارهاي تحول در بخش هاي «دين و فرهنگ»، «علم و دانش»، «اقتصاد و سرمايه گذاري»، «عدالت گستري و قضا»، «امنيت و رفاه» و «ايجاد وحدت و تعامل» اشاره گرديده، بديهي است با تاسي به آرمان شهر مهدوي، در ضمن سير به سوي توسعه و پيشرفت متعالي، کم کم زمينه نيز براي تحقق وعده الاهي و استقرار دولت کريمه فراهم مي گردد. در اين تحقيق، براساس شواهد روايي، ضرورت و امکان الگوگيري از آرمان شهر مهدوي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه حاضر تبيين گرديده است.
بررسي و تحليل اسناد عريضه نويسي با تاکيد بر آسيب هاي آن

«عريضه نويسي» امري است که شيعيان آن را نوعي توسل دانسته که بدان وسيله حاجت خود را از خداي متعال، به واسطه امام معصوم عليه السلام، درخواست مي کرده اند. اين روش، در سال هاي اخير و به دليل توجه رسانه هاي غربي به چاه جمکران، مورد دقت قرار گرفته و در اثبات يا رد آن سخناني مطرح شده است.
اين مقاله که به روش پژوهشي توصيفي- تحليلي است، تلاش مي کند به اين سوال پاسخ دهد که مستندات عريضه نويسي و آسيب هاي آن چيست.
نتيجه از يک سو حاکي از بدعت نبودن اصل عريضه نويسي است و از سويي گوياي عدم تقدس و موضوعيت نداشتن چاه جمکران و آسيب زا بودن توجه به اين چاه مي باشد. لزوم دقت مجدد در ادله اثبات عريضه نويسي، به دست آوردن مستندات تازه يافت و ارائه مستندات جديد از رسانه هاي غربي در اين موضوع؛ از جمله دلايل نگارش اين مقاله است.
مهدويت و آينده پژوهي

موضوع مورد بررسي در اين پژوهش، «مهدويت و آينده پژوهي» است که به بررسي مفهوم مهدويت و آينده پژوهي و روابط موجود ميان آن دو و نيز کارکردهاي هر يک پرداخته است. از آن جا که آينده پژوهي به شناخت يا مطالعه آينده هاي ممکن و مطلوب جامعه مي پردازد، مي توان بر اساس شناخت گذشته و شرايط کنوني، آينده هاي ممکن و محتمل جامعه را تخمين زد. اين بحث در جوامع اسلامي از جايگاه خاصي برخوردار است؛ زيرا از منظر ديني، آينده سازي در ظهور امام منتظر (عج) پاسخي روشن و جامع به پرسش هاي فطري و بنيادين بشر در خصوص زندگي مطلوب و آرماني آينده است. با وجود برخي تفاوت ها که در پيش فرض ها، مساله ها و غايات، ميان آينده پژوهي و مهدويت پژوهي است، تشابهات موجود ميان آن دو، نسبتي تفصيلي را موجب گشته که امکان تعامل متقابل و تنگاتنگي را با حفظ استقلال معرفتي و روشي آن ها فراهم مي آورد.