ماجرای هیئت نجران و مباهله – 1

رسول خدا صلی الله علیه و آله نامه‌ای برای مسیحیان نجران و خطاب به اسقف‌های آن‌جا نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. مسیحیان نجران پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که هیئتی از آنان به مدینه رود و اخبار و اطلاعاتی در مورد پیامبر برای آنان بیاورد، که هیئت مسیحیان در سال دهم هجرت به حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسیدند. در این نوشتار به دعوت پیامبر و بر خورد پیامبر با نمایندگان نجران که از کتب اهل سنت نقل شده است اشاره می کنیم و نکاتی را درباره آن توضیح می دهیم.

کمال حسنین علیهماالسلام در کودکی

یکی از شروط شهادت، عدالت شاهد است و نیز یکی از شروط عدالت،‌ بلوغ می‌باشد؛ پس کودکان نمی‌توانند شهادت بدهند. اما اینکه وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را با وجود سنّ کم، شاهد بر نوشته ثقیف می گیرد و یا با ایشان با وجود سنّ کم بیعت می کند؛ همه این موارد از نشانه‌های روشن بر کمال ایشان و اختصاص این کمال به این دو توسط خداوند است. در این نوشتار به دو نمونه از مواردی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سعی داشتند که عملاً کمال امام حسن و امام حسین علیهما السلام را به مردم نشان دهند، اشاره ای می نماییم.

عظمت حضرت ابوطالب علیه السلام و متن قصیده لامیه

حضرت ابوطالب علیه السلام در مدح و ثنای حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله قصیده ی لامیه را سروده است که هر کس این قصیده ی بس دراز را شنیده یا خوانده، مقهور انوار درخشان و تلألوی تابان تک تک ابیات آن شده است. چنان که دل‌های کسانی به انوار قصیده ابوطالب انس و الفت یافته است که در ظلمات ناصبی گری و انحراف از بنی هاشم غوطه ورند تا آنجا که ابن کثیر هم در توصیف این قصیده عصما می‌گوید: «این قصیده، قصیده عظیم و بس بلیغی است و جز همان کس که بدو منسوب است، احدی نتواند چنین قصیده‌ای سراید. این قصیده از معلقات هفتگانه هم پربارتر است و هم در بیان معنا از همه رساتر.»

طلب باران توسط پیامبر در خشکسالی

در برهه ای از زمان حیات پیامبر صلّی الله علیه و آله مردم دچار قحطی و خشکسالی شدند و از ایشان درخواست کردند که برایشان طلب باران کند. دعای پیغمبر صلّی الله علیه و آله اجابت شد و باران بارید. در این نوشتار ابتدا این ماجرا را که از کتب اهل سنّت نقل کرده ایم، ذکر می کنیم و در ادامه به بیان چند نکته می پردازیم.

شک عمر در نبوّت پیامبراکرم

صلح حدیبیه در سال پنجم هجرت یکی از موثرترین اقداماتی بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله آن را بین خود و مشرکین منعقد کرد تا برای پیش برد اهداف الهی استفاده کند. این پیمان نامه به صلح حدیبیه معروف شد. در این حادثه وقایع مهمی رخ می¬دهد که به بیان آن می¬پردازیم و نتیجه می¬گیریم که تمام صحابه از جمله عمر بن خطاب عملکرد یکسانی نداشته و مطلب حاکی از عدم عدالت جمیع صحابه است.

سواد رسول خدا صلّی الله علیه و آله

یکی از موضوعات اساسی درباره رسول خدا صلّی الله علیه و آله توانایی حضرت در خواندن و نوشتن و نیز سوادآموزی یا فراگیری خواندن و نوشتن وی نزد انسان‌های دیگر است. این نکته مورد اجماع و اتّفاق نظر همه مسلمانان است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله نزد احدی از مردمان درس نخوانده است امّا اینکه حضرت می‌توانسته بخواند و بنویسد همواره مورد بحث و البتّه باعث اختلاف نظر اندیشمندان دینی بوده و هست. در این نوشتار به بیان نظرات مختلف می پردازیم.

زیارت قبور توسط زنان در زمان حیات پیامبر

بر مبنای اخبار و روایات تاریخی تردیدی وجود ندارد که زنان در روزگار رسول خدا صلّی الله علیه و آله و پس از رحلت آن حضرت به زیارت قبور می‌رفتند. در این نوشتار به مواردی دالّ بر این موضوع اشاره می‌کنیم.

دعای سفر

بیان کرده اند که پیامبر صلّی الله علیه و آله از رنج سفر و اندوه حضر و دیدِ بد در اهل و مال به خدا پناه برد.

داستان ازدواج زینب با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

یکی از مأموریت های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شكستن سنّت ها و آداب جاهلی آن زمان بود. یكی از رسم های جاهلی در آن زمان این بود كه اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی كه «برده» و یا «آزاد شده» بودند ازدواج نمی كردند. ولی آن حضرت با خواستگاری از زینب بنت جحش كه از خانواده ای بزرگ و صاحب مقام بود، برای زید بن حارثه كه غلام آزاد شده بود، این سنّت جاهلی را شكست. بنا به دلایلی زندگی مشترک آن دو دوام نیافت و به طلاق منجر شد. یكی دیگر از سنّتهای جاهلی آن زمان این بود كه هیچ كس حق نداشت با زن طلاق داده شده ی، پسر خوانده اش ازدواج كند و این کار را بر خود حرام می دانستند تا اینكه خداوند این برنامه را هم نسخ كرد. در این نوشتار در ابتدا به روایات مختلفی که درباره ی این ماجرا نقل شده است اشاره ای می کنیم و در ادامه به نقد و تحلیل این روایات می پردازیم.

تلاش مخالفان برای انکار انتساب حسنین به پیامبر علیهم السلام

امویان و عبّاسیان در مواضع گوناگون تلاش فراوانی از خود به خرج دادند تا فرزندی حسنین سلام الله علیهما را انکار کنند؛ از این‌رو از سوی اهل بیت و شیعیان آن‌ها و دیگر افراد منصف، با احتجاجات و استدلال‌های قوی و شکننده‌ای مواجه شدند. در این نوشتار به علت این مخالفت و نمونه هایی از تلاش برای انکار فرزندی حسنین علیهما السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و موضع اهل بیت علیهم السلام نسبت به این مسئله اشاره می کنیم.

تبرّک جستن در محضر پیامبر و عدم نهی ایشان

جواز یا عدم جواز تبرّک از روایاتی گرفته می‌شود که از معصوم به ما رسیده است و نتیجه یا تحکم عقل نیست؛ تبرّک یعنی درخواست نمو و زیادت و خیر از راه تقدیم وسیله‌ای که محبوب خداوند متعال است. در نتیجه خداوند به واسطه این وسیله، آنچه را فرد می‌خواهد، به او می‌دهد. اگر خداوند و رسول او به ما خبر دهد که برکت در شخص رسول خدا، یا ولی او، یا در قرآن کریم، یا در حجرالاسود حاصل می‌شود و یا خبر دهد که این برکت قابل انتقال و اکتساب است؛ باید که بپذیریم و قبول کنیم و حق نداریم با قیاس‌های عقلی ناقص یا حدس و گمان‌های بیهوده رد کنیم. ماجرای تبرّک جستن صحابه و افراد مختلف به آثار پیامبر که چه بسا انجام این امور در محضر پیامبر واقع می شد و رد و نهی پیامبر را هم در پی نداشت که تعداد آن ها کم هم نبوده است، همه دلالت بر مشروعیت تبرّک جستن می کند.

پیغمبر و علم غیب

در کتب تاریخی نقل شده است که روزی ناقه ی پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله گم شد و عده ای به دنبال آن روانه شدند و آن را پیدا نکردند. عده ای از منافقان گم شدن ناقه حضرت، را دستاویزی برای تشکیک در نبوّت قرار ‌دادند و شبهه‌افکنی کردند که نمی‌داند، شترش کجاست و همین جهل را به زعم خود، دلیل آن می‌شمردند که ایشان پیامبر نباشد! در این نوشتار به شرح این ماجرا و نکاتی در مورد علم پیامبر و استفاده پیامبر از این ماجرا جهت شناخت منافقان می پردازیم.

پیامبر و مدیریت در تنظیم بازار

یکی از برتری های دین اسلام نسبت به ادیان دیگر همه جانبه و چند بعدی بودن دین اسلام است، که تمام ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی بشر را پوشش می دهد. در اسلام برخلاف ادیان دیگر علاوه بر تعالیم فردی، عبادی و معنوی، تعالیم و قوانین اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … بسیار دقیق و گسترده ایی وجود دارد که پیروی از این تعالیم هم راستای تعالیم فردی و معنوی، سعادت فردی و اجتماعی یک جامعه و فراتر از آن بشریت را به همراه دارد.

پیامبر و تاکید بر انتساب حسنین علیهم السلام به خود

روایات متعددی وجود دارد که پیامبر، امام حسین و امام حسن علیهم السلام را فرزندان خود می خواند. گویا می دانست پس از رحلتش دشمنان به دنبال فاصله انداختن بین حضرت و خاندانش خواهند بود و برای غصب حق آنان و منزوی ساختن شان، رابطه آنان را با پیامبر انکار خواهند کرد. در این نوشتار به نمونه هایی از اشارات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در جهت انتساب حسنین علیهماالسلام به خود در طول زندگی مبارکشان می پردازیم.