مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست

مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست   خواهم که سیر بینمت ، آن گه سفر روم باید چه چاره کرد ؟ که تاب نگاه نیست   من با تو آمدم ، بنگر با که می روم جولان خصم هست ولیکن پناه نیست   […]