ماجرای کربلا شرح بلای زینب است

ماجرای کربلا شرح بلای زینب است  عصر عاشورا شروع کربلای زینب است    شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل  صبر زینب آیت صبر خدای زینب است    رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است   باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست  حافظ خون […]

روزي كه شرار ظلم افروخته شد

روزي كه شرار ظلم افروخته شد يك بار دگر حاصل دين سوخته شد از بعد شهادتش حسن را از تير تابوت و تن و كفن به هم دوخته شد   شاعر: سید رضا مؤید

اي اهل مدينه فتنه بنيان مكنيد

اي اهل مدينه فتنه بنيان مكنيد بر آل علي اين همه عصيان مكنيد گر لاله نريزيد به تابوت حسن  شرمي ز رسول، تير باران مكنيد   شاعر: سید رضا مؤید

تا اين دل پاره پاره در بر ديدم

تا اين دل پاره پاره در بر ديدم هر روز شهادت مكرر ديدم سوز جگرم ز پشت درشد آغاز روزي كه كتك خوردن مادر ديدم   شاعر:  سید رضا مؤید

نور خدا که ضربه ز طاغوت خورده است

نور خدا که ضربه ز طاغوت خورده است بس سالها ز خون جگر قوت خورده است با مردم مدينه وداعي است جانگداز او را که چند تير به تابوت خورده است   شاعر: سید رضا مؤید

بشکستي و از غمت شکستم حَسَنم

بشکستي و از غمت شکستم حَسَنم اي واي که مي‌روي ز دستم حَسَنم غارت‌زده‌تر ز من کسي نيست که من محزون ز غم داغ تو هستم حَسَنم   شاعر: سید رضا مؤید

حسن حَسَن از خيمه ي مهتاب گذشت

حسن حَسَن از خيمه‌ي مهتاب گذشت آقائيش از دامن محراب گذشت نوشيد چو آب آتشين در افطار آنسان جگرش سوخت که از آب گذشت   شاعر: سید رضا مؤید

داغ دو برادر جگرم کرده کباب

داغ دو برادر جگرم کرده کباب يک از تن صد چاک و يك از قبر خراب پيوسته سلام بر حسن باد و حسين آن کشته‌ي آب بود و اين تشنه‌ي آب   شاعر: سید رضا مؤید

يا فاطمه بر سوختنت ميگريم

يا فاطمه بر سوختنت مي‌گريم بر غربت پاره‌ي تنت مي‌گريم گفتي که براي حسنت گريه کنيم امروز ز داغ حسنت مي‌گريم   شاعر: سید رضا مؤید

زان طرفه مرامي که حسن پيشه گرفت

زان طرفه مرامي که حسن پيشه گرفت بر قطع وجود اجنبي تيشه گرفت پيداست که نخل نهضت کرببلا از صلح مقدس حسن ريشه گرفت   شاعر: سید رضا مؤید

مهر حسن و حسين دين است مرا

مهر حسن و حسين دين است مرا خاک در اين دو نور عين است مرا با عشق دو آقاي شباب الجنّة اميد دو بين الحرمين است مرا   شاعر: سید رضا مؤید

اي بر کرمت چشم کريمان روشن

اي بر کرمت چشم کريمان روشن با دست تهي سوي تو رو کردم من شايسته بود چون که تهي دستان را در پيش کريم دست خالي رفتن   شاعر: سید رضا مؤید

من آينه ي کرامت پنج تنم

من آينه‌ي کرامت پنج تنم من صاحب سُفره‌ي مدينه حَسَنم مجموعه‌ي اهل بيت، نورند ولي نوري که کريم اهل بيت است مَنم   شاعر: سید رضا مؤید

مرآت جمال ذوالمنن آمده است

مرآت جمال ذوالمنن آمده است برخلق امام ممتحن آمده است بر روي نکويش صلواتي بفرست چون يوسف فاطمه حسن آمده است   شاعر: سید رضا مؤید