شهادت اصحاب – سعید بن عبد الله حنفی

سیّد بن طاووس گوید: هنگام نماز ظهر شد. امام حسین (ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله فرمود: همراه با نیمی از یاران باقیمانده جلو بایستند. با آنان نماز خوف خواند. تیری به سوی حسین (ع) آمد. سعید بن عبد الله جلو رفت و همچنان خود را سپر تیرها ساخت تا آنکه […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 1

سیّد بن طاووس گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری بیرون آمد. از امام حسین (ع) اذن طلبید. امام به او اجازۀ میدان داد. نبردی شایسته و مشتاقانه به بهشت نمود. گروه زیادی از حزب ابن زیاد را کشت. هیچ تیری به سوی امام نمیآمد جز آنکه با دستش جلو آن را میگرفت و سینه در برابر […]
گفتگوی امام حسین علیه السلام با کوفیان 2

سیّد بن طاووس افزوده است: چون امام این خطبه را خواند و دخترانش و خواهرش سخن او را شنیدند، گریه و شیون کردند و صدای نالههایشان بلند شد. امام، برادرش عبّاس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را آرام کنید. به جانم سوگند گریۀ آنان بسیار خواهد بود. و زاد سیّد […]
اجازۀ امام به اصحاب که برگردند 4

سیّد بن طاووس گوید: مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: آیا تو را اینگونه واگذاریم و برویم، در حالی که دشمن تو را محاصره کرده است؟ نه به خدا! خدا هرگز مرا چنین نخواهد دید تا آنکه نیزهام را در سینههایشان بشکنم و تا قبضۀ شمشیر در دست من است، با آنان بجنگم و اگر […]
در سوگ هانی و مسلم

سیّد بن طاووس گوید: از سرودهها در سوگ مسلم و هانی، این شعر است که سرایندۀ آن، عبد الله بن زبیر اسدی یا فرزدق یا سلیمان حنفی است: اگر نمیدانی مرگ چیست، به مسلم و هانی در بازار بنگر؛ به پهلوانی که شمشیر چهرهاش را شکافته و دیگری از بلندی کشته افتاده است. ناپاک زادهای […]
شهادت مسلم و هانی 1

سیّد بن طاووس گوید: ابن زیاد به بکیر بن حمران دستور داد او را بالای قصر برده به قتل برساند. در حالی که مسلم به تسبیح خدا و استغفار و درود بر پیامبر خدا (ص) مشغول بود، او را بالای قصر برده و گردنش را زد و هراسان پایین آمد. ابن زیاد پرسید: تو را […]
بردن مسلم نزد ابن زیاد و وصیّت او 1

سیّد بن طاووس گوید: چون مسلم را نزد ابن زیاد بردند، به او سلام نکرد. نگهبانان گفتند: به امیر سلام کن. گفت: ساکت باش! به خدا که او امیر من نیست. قال السّیّد بن طاووس: فَلَمَّا أُدْخِلَ عَلَى عُبَيْدِ اللَّهِ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ الْحَرَسِيُّ: سَلِّمْ عَلَى الْأَمِيرِ فَقَالَ لَهُ: اسْكُتْ وَيْحَكَ […]
دیدار دوبارهی امام حسین علیه السلام با محمّد حنفیه 1

سیّد بن طاووس با سند خویش نقل میکند: شبی که فردایش امام حسین (ع) میخواست از مکّه خارج شود، محمّد حنفیه نزد امام حسین (ع) آمد و گفت: برادر جان! کوفیان را میشناسی که به پدر و برادرت نیرنگ زدند. بیم دارم با تو نیز چنان کنند. در مکّه بمان که هم عزیزترین افراد حرمی […]
دیدار امام حسین علیه السلام با برادر ایشان

سیّد بن طاووس از عمر بن علی بن ابیطالب (ع) نقل میکند که با آل عقیل میگفت: چون برادرم حسین (ع) از بیعت با یزید در مدینه امتناع کرد، خدمت او رسیدم و او را فارغ یافتم. عرض کردم: یا ابا عبدالله! فدایت شوم! برادرت امام مجتبی از پدرش روایت کرد… . اشک مجالم نداد […]
نقش انگشتر امام حسین علیه السلام 1

شیخ صدوق گفته است: امام صادق (ع) از پدرش امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: حسین بن علی (ع) دو انگشتر داشت. نقش یکی از آنها «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ» بود و نقش دیگری «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ». نقش انگشتر امام سجّاد (ع) چنین بود: «خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ […]
نام، کنیه و لقب های امام حسین علیه السلام 2

اربلی گفته است: کمال الدّین گفته است: کنیهاش تنها «ابو عبدالله» است، لیکن لقبهای او بسیار است: رشید: طیّب، وفیّ، زکیّ، مبارک، تابع رضای خدا، سبط. همهی این لقبها بر او اطلاق میشد. زکیّ مشهورترین لقب اوست ولی والاترین لقبش آن است که رسول خدا (ص) دربارهی او و برادرش فرموده است که این دو […]
شخصیت امام حسین علیه السلام 2

سیّد محسن امین گفته است: سرور و مولای ما، امام فرزند امام، برادر امام و پدر امامان، حسین شهید، پسر امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) یکی از دو دسته گل پیامبر (ص) و دو نوادهی او و جانشین او در میان امّت پیامبر، از بزرگترین شخصیتهای اسلام، بلکه از بزرگترین شخصیتهای عالم وجود است. وی […]
شخصیت امام حسین علیه السلام 1

سیّد بن طاووس در ضمن حدیثی روایت کرده است: پیامبر خدا (ص) به مسجد آمد و به بلال دستور داد تا مردم را فرا خواند. مردم در مسجد گرد آمدند. رسول خدا (ص) روی دو پای خود ایستاد، در حالی که آن دو (حسن و حسین (ع) بر دوش او بودند. فرمود: ای مردم! آیا […]