خدا کند نرود امشب و سحر نشود!

خدا کند نرود امشب و سحر نشود! که روز ما زشب تار تیره تر نشود چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبود! خدا کند نرود امشب و سحر نشود! خدا کند که به حشر انتها شود امشب که حشر واقعه ی کربلا دگر نشود شب اسارت پرده نشین خاص خداست چه می شود […]
ز آن طشت پر ز لخت جگر در مقابلش

ز آن طشت پر ز لخت جگر در مقابلش پيدا بود كه زهر چه كرده است با دلش مظلوم چون علي و به مظلوميش گواه آن پاره هاي دل، كه بود در مقابلش او حاصل نبوّت و بيداد دشمنان از آب شعله خيز، شرر زد به حاصلش عمر حسن ز عمر علي سخت تر گذشت […]
اي ديده گريه کن که عزاي حسن رسيد

اي ديده گريه کن که عزاي حسن رسيد داغ جگر گداز غريب وطن رسيد گلچين به هر چه بود، بر آن گل امان نداد تا پاي غارتش به حريم چمن رسيد بيداد و ناسزا و شماتت به يک کنار در اين ميانه زهر به دادِ حسن رسيد تفسير بوسههاي نبي را لبش سرود او را […]
آن رهبري که روح شکيب مدينه بود

آن رهبري که روح شکيب مدينه بود گريم به غربتش که غريب مدينه بود صلحي که کرد عزّت اسلام را خريد صبري که داشت راز عجيب مدينه بود شيرين لبش ز بوسهي زهرا و تلخ کام از زهرِ ناسزاي خطيب مدينه بود از آب آتشين جگرش پاره پاره شد ريحانهي علي که حبيب مدينه بود […]
مهرت به كاينات برابر نمي شود

مهرت به كاينات برابر نمي شود داغي ز ماتم تو فزونتر نمي شود از داغ جانگذار تو اي گوهر وجود سنگ است هر دلي كه مكّدر نمي شود ظلمي كه بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم بر صفحه ي خيال مصوّر نمي شود تنها جنازه ي توشد آماج تير كين يك ره شد اين […]