نقش گريه در سير و سلوك

از نگاه عرفانى چگونه مى توان سوز و گريه براى امام حسين (عليه السلام) را با عشق به خدا و سير و سلوك پيوند داد؟

معراج ؛ سير زميني تا شهود ملكوتي

معراج از اصطلاحات قرآني نيست و كاربرد آن به معناي خاص در روايات براي بيان همان مفهوم اسراء و يا رويت و شهودي است كه در آيه نخست سوره اسراء و سوره اعراف و نيز سوره نجم به كار رفته است. از اين رو هنگامي كه سخن از معراج در آموزه هاي قرآني و كاربردهاي آن به ميان مي آيد به معناي آن است كه چگونه رويت خداوند و يا ارتباط با وي انجام شد. به سخن ديگر مسئله اين است كه ارتباط دو سوريه ميان خدا و انسان يا امر فراتر از ماده و با موجودي مادي كه بشر ناميده مي شود چگونه است؟
بي گمان مسئله اسراء و معراج و نيز لقاءالله و رويت خداوند به معنايي كه در آيات قرآني به كار رفته مفهوم خاصي است كه نيازمند تحليل و تبيين درست بر پايه آموزه هاي وحياني است. در اين نوشتار تلاش بر اين است كه مفهوم معراج بر پايه آموزه هاي قرآني توضيح داده شود.

معراج; سير و سلوك پيامبر به ملكوت

معراج از جمله رخدادهاى شگرف و شگفت زاى رسالت پيامبر است. برخى آن را از معجزات حضرت شمرده اند كه در سايه عبوديت و بندگى حاصل شده و آيات و روايات بسيارى از آن با عظمت و شكوه ياد كرده است. شناخت ابعاد و ويژگى هاى اين سير و سفر معنوى مى تواند سرشار از درس ها و تنبيهات چندى براى همگان باشد. سير و سفرى كه خداوند آخرين فرستاده خويش را به ملكوت مى برد تا با ارايه شگرفى هاى هستى و شگفتى هاى ملكوت جان وى را با حقايق الهى آكنده نمايد و قدرت بى پايان خويش را به وى بنماياند و جايگاه والايش را در ملكوت به او نشان دهد.[1]
معراج ابعاد چندى دارد كه ما در اين نوشتار تنها مى توانيم به گوشه هايى از اين رخداد عظيم اشاره اى داشته باشيم. آن چه براى نگارنده مهم مى نمايد بررسى ويژگى هاى معرفت شناختى و وجودشناختى قضيه است; زيرا اين رخداد آثار معرفت شناختى و وجود شناختى چندى داشته است كه نه تنها در شناخت ابعاد وجودى پيامبر مى تواند براى خواننده مفيد باشد، بلكه از نظر سير تكامل فردى نيز براى كسانى كه خواهان سير و سلوك و معراج وجودى و معرفتى هستند مى تواند كارساز و راهگشا باشد.
پيامبر اكرم در سير معراجى خويش نه تنها از نظر معرفتى به سوى كمال صعود مى كند بلكه از نظر وجودشناختى نيز قابليت هاى خويش را چنان افزايش مى دهد كه به نهان ترين اسرار هستى دست مى يابد و از نظر وجودى به چنان جايگاه مى رسد كه واسطه ميان او و خداوند به زبانى از ميان مى رود و يا به تعبير ديگر چنان از نظر وجودى به خدا و كمال مطلق نزديك مى شود كه به تعبير قرآن به خدا بسيار نزديك مى شود: «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»[2] و به مقام هاى فيض مقدس و اقدس دست مى يابد.
البته ناگفته نماند كه آن چه براى رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در سير و سلوك ملكوتى و معراج مشهود شد براى سالكان كوى دوست هم به مقدار ظرفيت، شأنيت، قابليت وجوديشان و به اندازه سير و سلوكشان مشهود مى شود. تنها تفاوت ميان سلوك معنوى و سير آفاقى و انفسى پيامبر با ديگر سالكان در اصالت و تبعيت و نيز در درجه و كيفيت و مقدار شهود آنان خواهد بود.