نظم و انضباط در سيره پيامبر اعظم صلی اله علیه وآله وسلم

سياست راهبردى نظم و انضباط در همه ابعاد شخصيّت و نيز حيات رسالى پيامبر اعظم را مى‌توان از جمله عوامل و مولّفه‌هاى اثرگذار بر روند حاكميّت و نيز سيره تبليغى آن حضرت قلمداد كرد؛ به‌گونه‌اى كه آن حضرت در تمامى شئون زندگى خويش فردى منضبط، هماهنگ و جدّى و با نظم بوده‌اند.
ابعاد مختلف اين نظم و انضباط در سيره و حيات فردى، حيات رسالى و تبليغى، به‌ويژه در دوران تشكيل حكومت اسلامى در مدينه و نيز در مديريت سياسى و نظامى پيامبر اعظم 9 از جمله مواردى است كه نگارنده به بررسى و تبيين و تحليل آنها مى‌پردازد.

شيوه هاي منكر ستيزي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)

پيامبر گرامي اسلام(ص) در امر هدايت مردم، هم «بشير» و هم «نذير» است. اما در هيچ جاي قرآن براي آن حضرت عنوان «بشير» به تنهايي ذكر نشده است، ولي در موارد مختلف، فقط به عنوان «نذير» معرّفي و تنها بيم دهنده و بازدارنده از بدي ها، قلمداد شده است.

سيره‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم، در كلام‌ خدا

براي اغلب مسلمانان ، آگاهي از زندگي پيامبراكرم (ص ) جذاب است و چه بسيار كتاب ها و رسالات كه طي تاريخ اسلام جهت رفع اين نياز مسلمانان نگاشته شده . منتهي پيوسته نيز اين ابهام براي خوانندگان منابع مورد اشاره وجود داشته كه آنچه در تواريخ آمده تا چه حد مقرون به صحت است ؟

سیره‌ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن

تمام اعمال، حركات، سكنات، گفته‌ها و اوصاف نفسانی كه سیره و سنت پیامبر نام دارد از طریق وحی انجام می‌گیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت خداوند است، «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ.»[1]
«كسی كه از پیامبر اطاعت كند همانا اطاعت خداوند را نموده» پس بنابراین این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را می‌گوید و انجام می‌دهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمی‌باشد، «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى[2]» «هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید، آن‌چه آورده چیزی جز وحی نیست كه به او وحی شده است».
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى[3] «تنها از آنچه به من وحی می‌شود پیروی می‌كنم».
و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای همگان اسوه حسنه است «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»[4] پس باید آنچه كه رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجراء كنند و آنچه كه از او نهی كرده از آن خودداری كنند. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[5] آنچه كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای شما آورده بگیرید و آنچه را كه از آن نهی كرده از آن خودداری كنید.»
این آیه سند روشنی برای حجت بودن سنت رسول خدا[6] ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن:
در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گسترده‌ای است ولی ما به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم.

عرفان و عبادت در سيره پيامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) (1)

عرفان و عبادت از مهم ترين محورهاى بحث در سيره نبوى(صلى الله عليه وآله) است. عبادت، فرع و مترتب بر معرفت است، و از همين روى، پيامبراعظم(صلى الله عليه وآله)تحت تربيت الهى مسير كسب معرفت را چنان طى كرد كه آماده پذيرش رسالت عظيم الهى شد. درجات بالاى معرفتى آن حضرت، حالتى قرين با ذكر و احساس حضور دايم در پيشگاه حق به او بخشيده بود. اين حالت به صورت خشوع و خداترسى و خوف حقيقى از سخط الهى در عبادات آن حضرت متجلى مى شد. جلوه هاى عبادت در سيره پيامبراعظم(صلى الله عليه وآله) در نماز و ذكر، تهجد و نوافل، روزه، اعتكاف و حج رخ نموده است. نماز ايشان، كه آن را نور چشم خود مى خواند، همراه بود با اوج توجه و حضور دل. حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) بر تهجد و نوافل نيز اهتمام خاصى داشتند. همچنين عبادات سنگين و طولانى همراه با فراهم سازى لوازم و مقدمات آن از قبل، و نيز آداب خاصى چون تقسيم نماز بر ساعات شب، بيدارى پس از ثلث يا نصف شب و قرائت قرآن و مناجات در گزارش هاى مربوط به سيره عبادى آن حضرت به چشم مى خورد.

مباهله ، آخرين راهكار در حوزه روشنگری

اشاره: چرا مباهله و نفرين به جاي مناظره و گفت و گو راه نهايي انتخاب شد ؟ پرسشي كه ذهن بسياري را به خود مشغول مي دارد اين است كه اگر پيامبران براي هدايت و راهنمايي آمده اند و اگر آنان از روي لطف الهي بر انگيخته شده اند و اگر آنان مظهر و تجلي كامل رحمت و مهر و دلسوزي براي بشريت هستند، چرا اقدام به نفرين و يا درخواست نابودي اقوام و امت ها و حتي بشريت مي كنند و خشك و تر و پير و جوان را مي سوزاند و نيست و نابود مي كنند؟ چنان كه بنا به گزارش قرآن، در واقعه طوفان نوح اتفاق افتاد و جز گروهي اندك كه در كشتي بودند رهايي نيافتند. مگر پيامبران به عنوان راهنمايان و روشنگران و آموزگاران سعادت و خوشبختي بشر بر انگيخته نشده اند؟ اگر چنين است پس چرا با اين همه ابزارها و راه و روش هاي روشنگري ، رفتاري غير اخلاقي و خشونت بار در پيش گرفتند و اقدام به لعن و نفرين و نابودي انسان گرفته اند؟

پاسخ به اين پرسش ها و پرسش هاي ديگري از اين دست ما را واداشته است تا از زاويه ديگري مساله مباهله را هم به عنوان يك رخداد تاريخي و هم به عنوان يك حكم عمومي و دستور و معجزه جاودان مورد بررسي و تحليل قرار دهيم. در نوشتار مباحثي را كه ديگران در مساله اثبات حقانيت اهل بيت(ع) و جايگاه و منزلت و مانند آن را مطرح كرده اند ، پرداخته نمي شود و به همان مقدار بسنده مي شود. براي خوانندگان اين امكان فراهم است تا با مراجعه به نزديك ترين منابع كتابخانه اي شمه اي از موضوع و مباحث پيراموني آن به دست آورند. از آن جايي كه اين آيه و مباحث آن با مباحث كلامي و درگيري هاي فرقه اي پيوند استواري خورده است ، كتب زيادي به طور مستقل يا رساله هاي كوچك و بزرگ تدوين و چاپ شده است. بنابراين لزومي ديده نمي شود تا همان مباحث درباره باز نويسي و گزارش شود. از اين جهت ما را از ناديده گرفتن آن بخش معذور داريد.

به بهانه انتشار کتاب سیره نبوی 

بمناسبت انتشار کتاب «سيره نبوي» تأليف آقاي مصطفي دلشاد تهراني، گفتگويي با ايشان بعمل آمد که از نظر خواننده محترم مي‌گذرد. محور اين گفتگو، آشنايي با چند و چون کتابهاي سيره، تفاوتهاي متون سيره با يکديگر، تحول سيره نويسي در طول زمان و بايدها و ضرورتهاي سيره نگاري امروز است.