بصيرت پيامبر(ص) دركلام وحي

بصيرت و روشن بيني، نوعي علم و آگاهي خاص است كه ارتباط نزديك با ادراك حقايق از طريق دل و قلب دارد. از اين رو گاه از آن به روشن دلي نيز ياد مي شود. هر انساني به بصيرت دست نمي يابد و چنان كه قرآن بيان مي كند بيش تر مردم به هنگام مرگ و فرو افتادن لايه هاي ظاهري دنيا از پيش چشم دل است كه به بصيرت دست مي يابند كه اين بيش تري مردم نيز اصولا چشم دلشان به دوزخ و آتش سوزان آن روشن مي شود.بي گمان پيامبر اكرم(ص) به سبب برخورداري از تمامي اسماي الهي از جمله بصير و فعليت يابي همه كمالات وجودي دروي، مظهر تمام وكامل آنهاست.لذا مي توان گفت كه «خلق الله آدم علي صورته، خداوند آدم را بر صورت خويش آفريد» حضرت محمد(ص) همان صورت كمالي الهي است. بر اين اساس برخورداري وي از ضميري روشن و آگاه و بصيرتي تام وكامل، امري طبيعي است.
نويسنده دراين مطلب برآن است، اين وجه از وجوه كمالي و مظهريت اسماي الهي حضرت ختمي مرتبت را براساس آموزه هاي وحياني قرآن، تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

اُمّى: درس ناخوانده و خط ننوشته

امّى به معناى نانويسا و ناخوانا،[1] منسوب به امّ (مادر) است؛ يعنى كسى كه نوشتن را فرا نگرفته و بر وضع تولد خويش باقى است.[2]
برخى آن را منسوب به امت به معناى عامّه دانسته اند، زيرا بيشتر مردم در زمان بعثت پيامبر و نزول قرآن نمى توانستند بنويسند[3] يا منسوب به امت و به معناى كسى است كه بر اصل خلقت امت كه خواندن و نوشتن نمى دانند، باقى بوده و خواندن و نوشتن را فرا نگرفته باشد.[4]
موسوم شدن پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به امّى نيز ازاين روست كه خواندن* و نوشتن را از كسى نياموخته بود.[5]امّى بودن پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از نظر تاريخى روشن و قطعى است؛ تاريخ گواه است كه آن حضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت نزد هيچ استادى خواندن و نوشتن* نياموخته بود، زيرا از يك سو بيشتر مردم سرزمين حجاز در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)خواندن و نوشتن را نمى دانستند، و از سوى ديگر تعليم* و تعلّم* به صورت يك صنعت و حرفه در ميان آنان جايگاهى نداشته است، ازاين رو تنها شمار اندكى در ميان آنها (17 نفر) از اين هنر برخوردار بوده اند، بنابراين اگر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)در آن جامعه خواندن و نوشتن را از كسى آموخته بود يقيناً در ميان مردم شهرت مى يافت.[6]
افزون بر آن، با توجّه به وجود مخالفانى كه درصدد بودند تا هرگونه اتهامى را به آن حضرت وارد كنند، اگر چنين مسئله اى وجود داشت مخالفان از آن غافل نمى ماندند.[7]
حوادث تاريخى بيانگر آن است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حتى در مدينه پس از مبعوث شدن به رسالت نيز نه نوشته اى را مى خواند و نه با دست خويش چيزى مى نگاشت و رخداد صلح حديبيه از معروف ترين اين حوادث است.[8]
قرآن كريم به امّى بودن پيامبر(صلى الله عليه وآله) افزون بر واژه «امّى»، در دو مورد (اعراف/7، 157 ـ 158) با عباراتى ديگر نيز اشاره كرده است؛ مانند: «ما كُنتَ تَتلوا مِن قَبلِهِ …» (عنكبوت/29، 48)، «ما كُنتَ تَدرى …» (شورى/42، 52)،[9] و نيز امّى بودن ديگران را به صورت جمع «اميّون» در يك آيه (بقره/2، 78) و «اميّيّن» در سه آيه مطرح كرده است. (آل عمران/3، 20، 75؛ جمعه/62 ، 2)

چرا پيامبراعظم (ص) الگوي جهانيان است؟

بشر امروز نيازمند الگويي است كه او را از اين روزمرگي نجات دهد، الگويي كه او را فراتر از تفسير مادي حيات ببرد و اين الگو رفتار و كردار پيامبر خاتم حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) است. دانستن تاريخ دقيق ولادت و وفات آن حضرت، روزهاي زندگي، تعداد همسران يا فرزندان و جنگهاي حضرت و.. گرچه مفيد است اما آنچه امروز بدان نياز داريم دانستن اصول اخلاقي اوست. شناخت ماهيت حركت و دعوت او. رفتار و كردار پيامبر(ص) در همه جهات براي همگان الگو و اسوه كامل است. از رفتارهاي فردي اش: ادب ورزي، امانتداري، پوزش پذيري، حق گرايي، حياورزي، راستگويي، خوش خلقي، فروتني و… تا رفتارهاي اجتماعي اش: قانون مداري، گشاده دستي، گشاده رويي، مشورت پذيري، همزيستي با اقشار مختلف اجتماع و… از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبيعت همه و همه الگو و سرمشق است كه براي رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي مي توان به آن تمسك جست. قرآن پيامبر(ص) را اسوه و الگويي معرفي مي كند كه پيروي از او سعادت دنيا و آخرت را به همراه دارد كه براي رسيدن به اين سعادت بايد در همه زمينه ها او را الگو قرار داد. اسلام دين خاتم است كه سرانجام بر جهان حاكم خواهد شد.
پيامبر اعظم(ص) نيز آخرين فرستاده و رسول خداست كه براي هدايت بشر آمده است، لذا تنها پيامبر مسلمانان نبوده و نمي باشد بلكه پيامبر جهانيان است و رسالتش هدايت تمامي انسانهاست پس در حقيقت الگو و سرمشقي براي جهانيان مي باشد. مقاله حاضر كه از مركز فرهنگ و معارف اخذ گرديده درصدد تبيين اين موضوع است كه از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.

پیامبر شاعر نیست پژوهشی جامعه شناختی در یک مفهوم قرآنی

چکیده: در این مقاله رمز اینکه قرآن بر شاعر نبودن پیامبر (ص) تأکید می ورزد مورد بررسی قرار گرفته است. و این که چرا عرب به پیامبر اتهام شاعری می بستند، با اینکه شعر افتخار عرب بود؟
مفسران به این پرسش چه پاسخی داده اند، و آیا مسأله به قدر کافی روشن است؟
نویسنده پس از اشاره به پاسخ های مفسران، که به جای خود مفید و روشنگر است، مسأله را با نگاه جامعه شناختی تفهمی، و با نگاه به یک رفتار معنی دار اجتماعی (اتهام شاعری) بررسی کرده است، و با پا گذاشتن به فرهنگ عصر نزول، و اعتقاد خاص مردم جاهلیت نسبت به شاعران، گوشه ای دیگر از مسأله را باز نموده است.

قرآن و حاكميت پيامبر اعظم‏ صلى الله عليه وآله وسلم

چکیده: آيات ناظر به نقش و رسالت پيامبر اعظم درجامعه به چند دسته تقسيم مى شود: 1ـ آيات اطاعت. 2ـ آيات اولويت. 3ـ آيات حكم. 4ـ آيات محوريت. 5ـ آيات ايمان به تشريع پيامبر.
از مجموع اين آيات استفاده مى شود كه رسالت و نقش پيامبر تنها در امور اخروى محدود نمى شود بلكه در زندگى اجتماعى نيز جايگاه مهم دارد و كسانى كه در صدد توجيه اين آيات بر آمده و مى پندارند كه رسالت پيامبر تنها دعوت به سوى آخرت بوده است فهم درستى از آيات ندارند.

كليد واژه‏ها: پيامبر، رسالت، دنيا، آخرت، حاكميت، اطاعت، اولويت، تشريع.

قرآن و شاخصه‏ هاى اخلاق نبوى صلى الله عليه وآله وسلم

چکیده: اين نوشتار، شاخصه هاى اخلاق نبوى از منظر قرآن را به بررسى نشته است. نويسنده با الهام گيرى از آيات قرآنى بدين نتيجه رسيده است كه اسلام با در نظر داشت نياز روحى انسان ها به الگوگيرى به ارايه الگوهاى برتر الهى و انسانى پرداخته و پيامبران الهى به ويژه دو تن از آنان حضرت ابراهيم و رسول اكرم را به عنوان برترين الگوهاى بشرى معرفى كرده است. قرآن كريم حضرت محمد را در يك توصيف كلى و اجمالى، داراى خلق عظيم و شرح صدر مى داند كه اين هر دو در گام نخست به اخلاق اجتماعى آن حضرت نظر دارد، و در جاى جاى قرآن به مصاديق و جلوه هاى بيرونى و جزيى آن اشاره رفته است. به باور نويسنده خلوص، تواضع، بردبارى، انسان دوستى، احترام به ديگران، رحمت و صلابت، مهم ترين شاخصه هاى اخلاق اجتماعى رسول اعظم از منظر كلام وحيانى الهى به شمار مى روند.

كليد واژه‏ ها: الگوپذيرى انسان، اخلاق، اخلاق اجتماعى، خلق پيامبر(ص)، خلق عظيم، شرح صدر، الگوهاى قرآنى، ابراهيم(ع)، اخلاص، تواضع، انسان دوستى، احترام به ديگران، رحمت، صلابت.

معراج حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دیدگاه قرآن قسمت اوّل

یکی از حوادث زندگانی رسول گرامی اسلام (ص) مسأله معراج می باشد. سفر شبانه و عروج آسمانی به جهت نشان دادن بخشی از آیات عظمت الهی، به پیامبر(ص) انجام گرفته و با توجه به شایستگی های ایشان در ابعاد مختلف برای این سفر، از سوی حق تعالی، از مکه معظمه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمان ها، انتخاب شدند.
حضرت رسول اکرم (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجه های جسمی و روانی و سختی های زیادی را متحمل شدند، از جمله در سال هفتم بعثت سران قریش با یکدیگر پیمان محاصره اقتصادی علیه بنی هاشم را امضاء کردند و اهداف آنها چیزی جز جلوگیری از گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمانان نبود و در حقیقت برای نابودی اسلام چنین برنامه ای را تدارک دیدند و به مدت سه سال رسول الله (ص) و مسلمانان در شعب ابوطالب بسر بردند و انواع و اقسام رنج ها را برای حفظ دین اسلام و وجود رسول خدا (ص) به جان خریدند. پس از خروج از شعب ابوطالب که با امدادهای الهی صورت گرفت، پیامبر (ص) دو یار باوفای خود را از دست دادند، حضرت ابوطالب و خدیجه دو پشتیبان نیرومند و با وفایی برای پیشرفت اسلام بودند. مرگ این عزیزان، به شدت پیامبر (ص) را غمگین کرد و قریش را در آسیب رساندن به ایشان بی باک ساخته، صدماتی را که تا آن روز به آن حضرت نزده بودند، وارد ساختند، تا جایی که خاک بر سر او می ریختند.
پس از پایان یافتن ماجرای شعب ابوطالب، رسول الله (ص) برای یافتن پایگاهی عازم شهر طائف شدند و هدفشان دعوت قبیله ثقیف به اسلام بود، آنان نه تنها دعوت ایشان را نپذیرفتند، بلکه اراذل و اوباش را وادار کردند تا با دشمنام دادن، پیامبر (ص) را سنگباران کنند و در نهایت ایشان را مجروح ساختند.
پس از این همه سختی ها در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام، خداوند برای نشان دادن بخشی از آیات و عظمت دستگاه خلقت و رموز هستی، هدیه ای بزرگ به رسول گرامی اسلام (ص) داد و خدای متعال برای تسکین و آرامش آن حضرت، وی را به معراج برد. با توجه به اینکه حضرت رسول اکرم (ص) به مرحله بندگی و عبودیت کامل رسیده بودند، این سفر زمینی و عروج آسمانی زمینه را برای اطمینان کامل ایشان به قدرت عظیم الهی فراهم کرد.

صراط؛ حديث قرب

درخصوص توجيه مشاهدات آيات اسراء و معراج مطلب ديگر مربوط به ادراك معارف عقلي است.
مطالبي كه القاء مي شود؛ وجود مبارك پيامبر(ص) به خوبي ادراك مي كند، مثل آياتي كه نازل مي شود. اين آياتي كه نازل مي شود، الفاظي دارد و حروفي دارد. اينها را وجود مبارك پيغمبر با گوش شريف شان مي شنود، اين حرفي نيست؛ اما آن معارف و مطالب را با عقل شان ادراك مي كنند ديگر! مرحله بعد كه از اين قوي تر است و درباره حضرت اين مرحله صادق تر است؛ مشاهدات قلبي است.

صراط؛ تمثلات برزخي

جريان معراج كه با مشاهده آيات الهي همراه است بخشي در اسراء بود كه از مسجدالحرام الي مسجد الأقصاست و بخشي هم در جريان معراج است كه عِندَ سِدْرَهِ الْمُنتَهَي است…
دَنَا فَتَدَلَّي است، فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَي است و مانند آن. اين آيات الهي كه بعضي در اسراء و در كنار مسجد اقصي حاصل شد از مشاهده انبيا، نمازجمعه گذاشتن و امام انبيا شدن در همان كنار مسجد اقصي بود. ارزيابي اين آيات بخشي مربوط به چشم ظاهر و جسم است، بخشي مربوط به مثال و برزخ است، بخشي مربوط به تأمّلات عقلي است، بخشي مربوط به مشاهدات قلبي است و فوق اينها بخشي هم مربوط به قُرب نوافل است. اگر اين مراحل پنج‌گانه در وجود مقدس پيامبر(ص) احراز بشود، توجيه مشاهدات آيات اسراء و معراج آسان خواهد بود.

معراج ؛ سير زميني تا شهود ملكوتي

معراج از اصطلاحات قرآني نيست و كاربرد آن به معناي خاص در روايات براي بيان همان مفهوم اسراء و يا رويت و شهودي است كه در آيه نخست سوره اسراء و سوره اعراف و نيز سوره نجم به كار رفته است. از اين رو هنگامي كه سخن از معراج در آموزه هاي قرآني و كاربردهاي آن به ميان مي آيد به معناي آن است كه چگونه رويت خداوند و يا ارتباط با وي انجام شد. به سخن ديگر مسئله اين است كه ارتباط دو سوريه ميان خدا و انسان يا امر فراتر از ماده و با موجودي مادي كه بشر ناميده مي شود چگونه است؟
بي گمان مسئله اسراء و معراج و نيز لقاءالله و رويت خداوند به معنايي كه در آيات قرآني به كار رفته مفهوم خاصي است كه نيازمند تحليل و تبيين درست بر پايه آموزه هاي وحياني است. در اين نوشتار تلاش بر اين است كه مفهوم معراج بر پايه آموزه هاي قرآني توضيح داده شود.

معراج; سير و سلوك پيامبر به ملكوت

معراج از جمله رخدادهاى شگرف و شگفت زاى رسالت پيامبر است. برخى آن را از معجزات حضرت شمرده اند كه در سايه عبوديت و بندگى حاصل شده و آيات و روايات بسيارى از آن با عظمت و شكوه ياد كرده است. شناخت ابعاد و ويژگى هاى اين سير و سفر معنوى مى تواند سرشار از درس ها و تنبيهات چندى براى همگان باشد. سير و سفرى كه خداوند آخرين فرستاده خويش را به ملكوت مى برد تا با ارايه شگرفى هاى هستى و شگفتى هاى ملكوت جان وى را با حقايق الهى آكنده نمايد و قدرت بى پايان خويش را به وى بنماياند و جايگاه والايش را در ملكوت به او نشان دهد.[1]
معراج ابعاد چندى دارد كه ما در اين نوشتار تنها مى توانيم به گوشه هايى از اين رخداد عظيم اشاره اى داشته باشيم. آن چه براى نگارنده مهم مى نمايد بررسى ويژگى هاى معرفت شناختى و وجودشناختى قضيه است; زيرا اين رخداد آثار معرفت شناختى و وجود شناختى چندى داشته است كه نه تنها در شناخت ابعاد وجودى پيامبر مى تواند براى خواننده مفيد باشد، بلكه از نظر سير تكامل فردى نيز براى كسانى كه خواهان سير و سلوك و معراج وجودى و معرفتى هستند مى تواند كارساز و راهگشا باشد.
پيامبر اكرم در سير معراجى خويش نه تنها از نظر معرفتى به سوى كمال صعود مى كند بلكه از نظر وجودشناختى نيز قابليت هاى خويش را چنان افزايش مى دهد كه به نهان ترين اسرار هستى دست مى يابد و از نظر وجودى به چنان جايگاه مى رسد كه واسطه ميان او و خداوند به زبانى از ميان مى رود و يا به تعبير ديگر چنان از نظر وجودى به خدا و كمال مطلق نزديك مى شود كه به تعبير قرآن به خدا بسيار نزديك مى شود: «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»[2] و به مقام هاى فيض مقدس و اقدس دست مى يابد.
البته ناگفته نماند كه آن چه براى رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در سير و سلوك ملكوتى و معراج مشهود شد براى سالكان كوى دوست هم به مقدار ظرفيت، شأنيت، قابليت وجوديشان و به اندازه سير و سلوكشان مشهود مى شود. تنها تفاوت ميان سلوك معنوى و سير آفاقى و انفسى پيامبر با ديگر سالكان در اصالت و تبعيت و نيز در درجه و كيفيت و مقدار شهود آنان خواهد بود.

معراج حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دیدگاه قرآن (قسمت اوّل)

یکی از حوادث زندگانی رسول گرامی اسلام (ص) مسأله معراج می باشد. سفر شبانه و عروج آسمانی به جهت نشان دادن بخشی از آیات عظمت الهی، به پیامبر(ص) انجام گرفته و با توجه به شایستگی های ایشان در ابعاد مختلف برای این سفر، از سوی حق تعالی، از مکه معظمه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمان ها، انتخاب شدند.
حضرت رسول اکرم (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجه های جسمی و روانی و سختی های زیادی را متحمل شدند، از جمله در سال هفتم بعثت سران قریش با یکدیگر پیمان محاصره اقتصادی علیه بنی هاشم را امضاء کردند و اهداف آنها چیزی جز جلوگیری از گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمانان نبود و در حقیقت برای نابودی اسلام چنین برنامه ای را تدارک دیدند و به مدت سه سال رسول الله (ص) و مسلمانان در شعب ابوطالب بسر بردند و انواع و اقسام رنج ها را برای حفظ دین اسلام و وجود رسول خدا (ص) به جان خریدند. پس از خروج از شعب ابوطالب که با امدادهای الهی صورت گرفت، پیامبر (ص) دو یار باوفای خود را از دست دادند، حضرت ابوطالب و خدیجه دو پشتیبان نیرومند و با وفایی برای پیشرفت اسلام بودند. مرگ این عزیزان، به شدت پیامبر (ص) را غمگین کرد و قریش را در آسیب رساندن به ایشان بی باک ساخته،
صدماتی را که تا آن روز به آن حضرت نزده بودند، وارد ساختند، تا جایی که خاک بر سر او می ریختند.
پس از پایان یافتن ماجرای شعب ابوطالب، رسول الله (ص) برای یافتن پایگاهی عازم شهر طائف شدند و هدفشان دعوت قبیله ثقیف به اسلام بود، آنان نه تنها دعوت ایشان را نپذیرفتند، بلکه اراذل و اوباش را وادار کردند تا با دشمنام دادن، پیامبر (ص) را سنگباران کنند و در نهایت ایشان را مجروح ساختند.
پس از این همه سختی ها در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام، خداوند برای نشان دادن بخشی از آیات و عظمت دستگاه خلقت و رموز هستی، هدیه ای بزرگ به رسول گرامی اسلام (ص) داد و خدای متعال برای تسکین و آرامش آن حضرت، وی را به معراج برد. با توجه به اینکه حضرت رسول اکرم (ص) به مرحله بندگی و عبودیت کامل رسیده بودند، این سفر زمینی و عروج آسمانی زمینه را برای اطمینان کامل ایشان به قدرت عظیم الهی فراهم کرد.

تبیین ختم نبوت در کلام جدید

یکی از مباحث کلام جدید اسلامی مسأله ختم نبوت است که از میان متفکران مسلمان معاصر، اقبال لاهوری اولین گام را در تبیین فلسفه آن برداشته است؛ بعد از او عده‏ای از متفکران همچون: شهید مطهری، شریعتی، سروش و دیگران با رهیافتهای بعضا متفاوت به آن نگریسته‏اند.
یکی از این متفکران (دکتر سروش) با تلقیهای متفاوت به این موضوع پرداخته است؛ که عبارتند از:
1 – وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می‏بارد.
2 -دوران وحی سپری شده و مردم مستغنی از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد.
3 – با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست.
این مقاله در صدد است به فرضیه‏های یاد شده پرداخته و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. و با تبیین فرضیه مختار که عبارت است از: کمال دین و مصونیت از تحریف دریچه قابل قبولی بگشاید.