نگاهی به کتاب الشافی فی الامامة

مسئلۀ خلافت حضرت رسول اکرم صل الله علیه وآله و امامت، با حیات فکری، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی امت اسلامی رابطه ای استوار و تعیین کننده دارد. با توجه به این اهمیت و بنا به رویکردهای متفاوت کلامی به موضوع امامت، شاهد نگارش آثار متعددی در این زمینه توسط متکلمان امامیه و سایر فرقه های کلامی هستیم؛ سید مرتضی، متکلم بزرگ امامیه، نیز با نگارش الشافی فی الامامة، اشکالات و شبهات مطرح شده در المغنی فی ابواب التوحید و العدل، اثر قاضی عبدالجبار معتزلی، را در باب امامت پاسخ گفته است؛ این نوشته به معرفی این میراث بزرگ و گران قدر کلامی امامیه می پردازد.
قبل از پرداختن به کتاب، معرفی اجمالی از شخصیت سید مرتضی و خصوصاً قاضی عبدالجبار به عنوان متکلمی معتزلی در مقابل سید مرتضی، شایسته به نظر می رسد.

عدل الهی و مسائل مربوط به آن در میراث تفسیری مدرسه امامیه بغداد

در طول سال‌های رشد و بالندگی علوم اسلامی، کلام و تفسیر هم همچون دیگر علوم اسلامی در مدارس مختلفی رشد یافته و کامل شده‌اند. از این میان مدرسه بغداد به ویژه در قرن چهارم و پنجم هجری به جهت حضور عالمانی چون شیخ مفید و شاگردانش شکوه خاصی دارد. در هم تنیدگی مذاهب اعتقادی مانند معتزله و اهل حدیث در آن روزگار بغداد، علیرغم تعاملات یا درگیری‌های اجتماعی، تأثیرات بسزایی بر مدرسه کلامی و تفسیری امامیه داشته است. یکی از مسائل کلامی و تفسیری عدل الهی، و از مسائل مربوط به آن جبر و اختیار است، که امامیه با معتزله و اهل حدیث دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. این تفاوت بر موضوعات جزئی‌تر مانند استناد افعال انسان به خود و اراده خدا و معاصی انسان تأثیر مستقیم داشته است، به گونه‌ای که امامیه قائل به اختیار انسان در راستای اراده و مشیت الهی شدند، و معتزله قائل به اختیار کامل انسان و نفی اراده الهی در افعال انسان گردیدند، و اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. این دو دیدگاه منجر به حصر قدرت الهی و یا بالعکس فاعل نبودن انسان در معاصی می‌شود. تأثیر مواجهه امامیه با این دو گروه به ویژه اهل حدیث، افزون بر آثار کلامی در آثار تفسیری این مدرسه، ذیل برخی از آیات بسیار مشهود است، به طوری که ناظر به دیدگاه جبریه، اقدام به پاسخ به شبهات کرده‌اند.

معرفی کتاب خدا، اختیار و شر

مسئله شر، به معنای عام یکی از مسائلی است که از گذشته تا حال، اندیشة آدمی را به خود مشغول داشته است. زندگی انسان، از آغاز با تلخی‌ها و ناکامی‌ها و شادی‌ها و کامیابی‌ها همراه و ممزوج بوده است، و این انسان دانست که حیات بدون شر و بدی و سراسر نیکی، آرزویی دست نیافتنی است.

روش‌شناسی تفسیری امام رضا علیه السلام

در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم از آغاز تا کنون تفاسیر متعدد و گوناگونی از آیات قرآن کریم از سوی مفسران ارائه شده است، هر مفسر با توجه به علایق و قدر علمی خود در نگارش تفسیر از روش یا روش‌های متفاوتی برای روشن ساختن معانی و مفاهیم آیات بهره می‌گیرد. ائمه: نیز به عنوان مفسران واقعی کلام وحی، که پس از پیامبراکرم6 آشناترین افراد به مراد و مقصود خداوند متعال هستند، روش و شیوه‌ای در تفسیر قرآن کریم دارند که برای شناسایی روش ایشان، تنها مستند ما روایات تفسیری است. در این پژوهش به هدف شناسایی روش تفسیری امام رضا علیه السلام روایات تفسیری ایشان مورد بازکاوی قرار گرفته است؛ و در این بررسی مشخص شد ایشان روشی جامع در تفسیر آیات قرآن کریم دارند، و با بهره‌گیری از روش قرآن به قرآن، استفاده از روایات دیگر ائمه: و همچنین روش کلامی به تفسیر آیات پرداخته‌اند که روش اخیر نسبت به دیگر روش‌ها در روایات تفسیری ایشان غلبه دارد.