کشورهای شمال آفریقا؛ مصر

کشور مصر از نظر قدمت رابطه سیاسی و فرهنگی با کشورهای شرق آفریقا، در شمار نخستین کشورهای مسلمان به شمار می رود. در این نوشتار تلاش شده رابطه مصر با دیگر کشورهای مسلمان نشین شرق آفریقا بیان شود.

وجوه اشتراک وافتراق جنبش های اسلامی معاصر؛ با توجه به ابعاد داخلی

در این مقاله، با بررسی جنبشهای بزرگ شیعی در قرن اخیر (مانند انقلاب اسلامی ایران و حزب الدعوه عراق و حزب الله لبنان) ، همچنین جنبشهای بزرگ سنی مانند (اخوان المسلمین مصر، طالبان در افغانستان و حزب التحریر در آسیای مرکزی) از لحاظ برابطۀ دین وسیاست، اجرای شریعت، نوع حکومت، نقش اجتهاد، نقش مردم در حکومت، ویژگی حکومت و نظام سیاسی اسلام، نقش زنان در جامعه ، وجوه اشتراک و افتراق بین جنبشهای اسلامی با در نظر گرفتن ابعاد داخلی مشخص شده است.

کالبد شکافی نظری اسلام هراسی

جهان غرب از راههای مختلف بر آن است که اسلام هراسی را در جامعه خود رواج دهد و برای این هدف از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کند. در این نوشتار با جدایی دو گونه از «اسلام هراسی» (ایجابی وسلبی) ،نشان داده شده که چگونه سیاست های تولید اسلام هراسی غرب از ناحیۀ برخی از بازیگران مسلمان در داخل جامعۀ اسلامی چون طالبان، حمایت و تقویت شده است. این بازیگران فکری – سیاسی با ارائۀ الگویی افراطی، خشونت ورز واعتماد ناپذیر از «خودشان» ، مستندات لازم را به تحلیل گران و ارباب رسانه های غربی برای عرضۀ تصاویر غیر واقعی از اسلام داده اند. در واقع، این گروه های افراطی با حمایت مؤثر غرب از ابتداء تولید شده اند و سپس در یک چرخش ایدئولوژیک به معارض تمام عیار غرب بَدل شده اند؛ و در همین دوره جدید از حیاتشان بوده که «اسلام هراسی» را به همکاری بنگاه های سیاسی وخبر پراکنی غرب، به اوج خودش رسانیده اند. به عبارت دیگر، «اسلام هراسی ایجابی» در قالب نظریۀ «برچسب»، به واقعی جلوی دادن «اسلام هراسی سلبی» غرب ضد جهان اسلام کمک مؤثر کرده است.

ظهور و دگرگونی جریان های اسلام گرا

جریانات اسلام گرا، اعم از میانه رو و رادیکال ، در 15 سال اخیر دگرگونیهای مهمی را تجربه کرده اند، در این میان نظریات متفاوتی در رابطه با علل وزمینه‌های رشد ودگرگونیهای جریانات اسلامی مطرح شده است. مقاله حاضر مروری بر این نظریات و نوعی تقسیم بندی، با توجه به نگاه غالب بر این نظریات در بررسی پدیده اسلام گرایی، می‌باشد. بر این اساس، نظریات موجود زیر سه عنوان رویکرد اندیشه ای، رویکرد تاریخی و جامعه شناختی، و رویکرد منطقه ای-بین المللی قرار گرفته‌اند و نقش هر کدام بررسی شده است.

ظهور جریان های افراطی اسلامی در شرق آفریقا

منطقه وسیع شرق آفریقا، از اوایل دهه 1990 مورد استفاده برخی سازمان های تروریستی قرار گرفته است و این سازمان ها تلاش دارند با استفاده از موقعیت استراتژیکی این منطقه در قاره آفریقا، اهداف مورد نظر خود را محقق سازند.

سلفی‌گری در پاکستان

اگر چه در پاکستان مکتب غالب مکتب دیوبند است اما با نفوذ گروههای سلفی همچون اخوان المسلمین مصر و وهابیت عربستان، برخی از دیوبندیهای پاکستان نیز به سلفی گری تمایل پیدا کرده‌اند. با در نظر گرفتن مشترکات دیوبندی با سلفی مانند توجه خاص به امر جهاد برای بازسازی وجهه مسلمانان و همچنین حذف دروس مبتنی بر عقل، می توان گفت این تمایل به سلفیت در آینده روند بیشتری به خود خواهد گرفت. در این مقاله به این مطلب به صورت مفصل پرداخته شده است.

سلفیت جدید برخورد روش شناختی و نظری جریان‌های بنیادگرای اسلامی و غربگرا در جهان عرب

پرسش من در این رساله آن بود که چرا گروههای اسلامگرا و غربگرا در جهان عرب ، نتوانستند با ارایه راه‌کاری کارآمد و توسعه نظریات خود، در سیری تکاملی به آرمانهای خود جامه عمل بپوشانند؟ من عقیده دارم که پیش از بررسی مصادیق عینی و برخوردهای این دو گروه و نیز ناکارامدی برنامه کارهر دو برای جامه، نخست باید به برنامه فکری و از آن بالاتر، روش‌شناسی حاکم بر آنها پرداخت . بنابراین، فرضیه من مبتنی بر آن است که سلفیت جدید، محصول برخورد سلفیت قدیم و مقهوریت قدیم است . یعنی برخورد بین جریانهای اسلامگرا و غربگرا در جهان عرب ، به دلیل تعارض آشتی‌ناپذیر برنامه‌ها و راه‌کارهای فکری و روش‌شناختی (متولوژیک) آنها با یکدیگر به ناگزیر کشمکش خشونت‌بار و متصلبی را از لحاظ نظری و عملی میان آنها برانگیخته است . مفروض من آن بود که در راه‌کارهای فکری جریانهای غربگرا و اسلامگرا عنانر متضاد . متباینی وجود دارد که مانع از آمیزش آنها می‌شود. من برای این که فرضیه خود را ثابت کنم بحث خودرا در چهار قسمت کردم. در فصل نخست ، جریان غربگرا در جهان عرب به بررسی نهادم و دست آخر نتیجه گرفتم که این جریان بی‌برنامه بوده است و به علاوه درصدد تحولی انقلابی در زیربنای فرهنگی دیرپای این سامان بود. به همین جهت ، در دسیابی به راه‌کاری مناسب برای جهان عرب شکست خورد. در فصل دوم به جریان سلفی پرداختم که ریشه‌های عمیقی در بستر فرهنگی جوامع عربی دارد. من با بررسی فعالیت جنبشهایی چون وهابی و سنوسی به این نتیجه رسیدم که این چریان به دلیل گذشته‌گرایی و سلفی‌گرایی افراطی خود، نتوانست در شناخت مقتضیات و نیازهای عصر خود موفق عمل کند و به همین جهت ، برنامه کار آنها گر چه تجانس درونی نسبی داشت ، ولی در تطبیق با بیرون، با ناکامی روبه‌رو شد. در فصل سوم من سعی کردم نشان دهم تلاش چند نفر از اندیشه‌ورزان مسلمان برای آشتی دادن دو مشرب فکری غربگرا و اسلامگرا با برخورد به جریان سلفی پیوست . در فصل آخر، من می‌خواهم نتیجه بگیرم که جریانهای اسلامگرای فعلی در جهان عرب از نظر روش‌شناختی و نظری تفاوتی با اسلاف سلفی خود ندارند، فقط زبانی امروزی برای بیاناندیشه و اهداف خود برگزیده‌اند. در واقع سلفیت جدید تداوم راه سلفیت قدیم است و به همین دلیل وارث مشکلات و ناکامیهای آن است.

سلفیان تکفیری یا الجهادیون خاستگاه و اندیشه‌ها

سلفیان تکفیری، گروه‌هایی از مسلمانان‌اند که به علت پاره‌ای از اندیشه‌ها، از جانب مخالفانشان به این نام مشهور شده‌اند. خاستگاه نخستین این گروه‌ها مصر است و سپس اندیشه‌های آنان به دیگر کشورهای مسلمان سرایت کرد. پس از الغای خلافت عثمانی و فروپاشی آن در 1924 و وقوع برخی تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در مصر، به تدریج اندیشه تشکیل حکومت اسلامی به عنوان بدیلی برای نهاد خلافت در میان گروه‌های مسلمانی که هویت خود را در معرض نابودی می‌دیدند، مطرح شد. این گروه‌ها که به طور عمده منشعب از نهضت اخوان المسلمین، و ملهم از رویکردهای آن بودند، در دهه شصت، هفتاد و هشتاد میلادی عرصه سیاسی ـ اجتماعی مصر را زیر تأثیر خود قرار دادند. از مهم‌ترین گروه‌های سلفی جدید می‌توان به تنظیم الفنیة العسکریة، جماعة المسلمین یا جماعة التکفیر و الهجرة، و جماعة الجهاد اشاره کرد. این مقاله می‌کوشد با بیان خاستگاه و اندیشه‌های سلفیان جدید معرفی مهم‌ترین گروه‌ها و رهبران آنها، علت شهره شدن این گروه‌ها به «تکفیری» یا «الجهادیون» را بررسی کند.

سلفی ها و سیاست؛ تحولات عرصه سلفی گری پس از انقلاب مصر

دیدگاه جریان سلفی مصر نسبت به مشارکت سیاسی تا قبل از انقلاب 25 ژانویه مصر مبتنی بر مخالفت کامل و قاطع با انواع فعالیت­های سیاسی و پرهیز از درگیری­ها و کشاکش­های سیاسی از درون دانشگاه­ها و اتحادیه­های دانشجویی گرفته تا اتحادیه­های کارگری و سندیکاها و وکلا و پزشکان تا شوراهای محلی و در نهایت انتخابات پارلمانی بود.پنج مؤلفه باعث رویگردانی جریان سلفیه از مشارکت سیاسی شده است: 1.مخالف با دموکراسی و تکفیر آن؛ 2.چشم-پوشی از اصول و ثوابت اسلامی؛ 3.جدایی بین اهداف شرعی و اهداف سیاسی؛ 4.دعوت به تشکیل حکومت دینی؛ 5.هزینه¬های سنگین و نتایج ناچیز.- نویسنده بعد ار بررسی این پنج عامل، در ادامه به مواضع سلفیه در اسکندریه اشاره می‌کند.

سلفی ها و دموکراسی؛ جنگ هویت یا درگیری بین شرق وغرب

جریان سلفی مصری یکی از مهم­ترین جریان­های اسلام­گراست که با اصطلاحات جدید واردشده از غرب موسوم به «مدرنیسم» درگیر شده است. رهبران این جریان­ها از هر فرقه و دسته­ای که باشند معتقدند این مدرنیسم وارداتی ابزار تحمیل سکولاریسم بر جامعه مصر است و مأموریت آن نابودی دین اسلام است که قدرت خود را از خط و راه قرآن و سنت گرفته است.تصور جریان سلفی از دموکراسی به چند نکته و عنصر اصلی منحصر شده است. همین عناصر بعدها عامل مخالفت با این نظریه و عدم پذیرش فلسفه غربی به طور کامل شدند. عناصر مذکور عبارت¬اند از: 1.طبیعت و ماهیت حکومت اسلامی به طور کامل با ماهیت یک حکومت دموکراتیک فرق دارد. 2.دموکراسی به معنای کنار گذاشتن شریعت خداوند (عز و جل) و جایگزین کردن یک نظام کفر¬آمیز به جای آن؛ 3.دموکراسی برابر است با سکولاریسم غربی کافر. 4.دموکراسی به معنای تثبیت طرح جدایی دین از حکومت است. – بعد از بررسی این عوامل در ادامه مقاله به ماهیت اصلی مشکل سلفیه با دموکراسی پرداخته می‌شود و آینده تقابل جریان سلفی با دموکراسی بحث می‌شود.

سلفی گری در عراق و تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران

شکل گیری سلفی گری،یکی از مهم ترین رویدادهای ایدئولوژیکی و فکری تاریخ مسلمانان به شمار می آید. در این میان،عراق با موقعیت حساس و وابستگی های عمیق ژئوپلتیکی متقابل با جمهوری اسلامی ایران،یکی از معدود کشورهایی است که همواره از بدو شکل گیری ایدهء سلفی گری درگیر آن بوده است؛به طوری که پس از اشغال عراق،این کشور به کانون اصلی فعالیت گروه های سلفی تبدیل شد و این جریان در تلافی و همپوشانی با مدارهای قدرتمند سلفی،در جایگاه مهمترین بازیگر غیردولتی در صحنه تحولات عراق قرار گرفت.اینگونه نقش آفرینی در حلقهء اول جغرافیای سیاسی ایران،واجد پیامدهای مهم برای جمهوری اسلامی ایران است.متن حاضر،این تأثیرات را مورد توجه قرار داده است.

سفری به پاراچنار

داستان پیش رو بیان و شرح حالی از شیعیان پاکستان در منطقه پاراچنار است. این شیعیان که در محاصره وهابیون قرار دارند با سخت ترین مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. حقیر بر آن شدم تا گوشه ای از این مصائب را روی کاغذ آورده و بیان نمایم. داستان گویای زندگی طلبه ای است که پس از تولد در پاراچنار و تحصیل علوم حوزوی تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم هجرت کند، پس از تحصیل علوم حوزوی، ازدواج و فراگیری مهارت های لازم با خانواده خود به سوی پاراچنار حرکت کرده تا وظیفه تبلیغی خود را انجام دهد. در میان راه با گروهی وهابی برخورد کرده که موجبات اذیت و آزار او و خانواده اش را فراهم می کنند، لذا از امر تبلیغ باز می ماند. در همین راستا فرزند خود را از دست می دهد. بعد از بازگشت به ایران با همان سرکرده گروه وهابی ملاقات می کند و او را از بین می برد. این قصه به نیت پنج تن آل عبا علیهم السلام در 5 فصل تنظیم شده است که هرکدام از این فصول اشاره به گوشه ای از زندگی ذوالفقار علی، شخص اصلی داستان دارد. فصل اول به تولد ذوالفقار علی پرداخته و نحوه هجرت، زندگی و ازدواج او را بررسی می کند. فصل دوم راجع به بازگشت او به موطن اصلی اوست، فصل سوم اشاره به سختی هایی دارد که ذوالفقار علی، همسر و فرزندش به خاطر مذهبشان متحمل شده است. سعی شده بیشتر استدلالات در رد وهابیت در این بخش گنجانده شود. فصل چهارم ضمن اشاره به بازگشت این خانواده از سفر تبلیغی، به نحوه از سرگیری دوباره زندگی توسط آنها اشاره کرده و در فصل پنجم جمع بندی مطالب کلی بیان شده در داستان است و به نوعی نتیجه داستان تلقی می شود.

ریشه یابی حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان

در محیط منطقه ای ایران گروه های زیادی را شاید بتوان پیدا کرد –مخصوصاً در کشور پاکستان- که از شاخص های بنیادگرایی سنی وهابی هستند ولی طالبان و القاعده را می توان شاخص های اصلی این نوع بنیادگرایی نام برد.سایر گروه ها از معروفیت و گستردگی فعالیت چندانی در مقایسه با طالبان و القاعده برخوردار نیستند؛ علاوه بر آن چون مبنای عمل کرد این گروه ها تقریباً یکی است بررسی طالبان و القاعده ما را به فهم مبانی نظری و عملکرد سایر گروه ها نیز رهنمون می سازد.شناخت نسبت به زمینه های شکل گیری گروهای بنیاد گرای سنی در محیط منطقه ای ایران و اصول فکری آنها امکان مقابله موفق با تهدیدات امنیتی ناشی از فعالیت های آنها، ازجمله عملیات تروریستی، را افزایش می دهد.در این نوشتار،نگارنده به بررسی ماهیت گروه بنیاد گرای طالبان و زمینه های شکل گیری آن در محیط منطقه ای ایران می پردازد.

خاستگاه ها، ایدئولوژی و ساختار «حزب التحریر»

«حزب التحریر» را «تقی الدین النبهانی» محقق اسلامی فلسطینی الاصل، در سال 1953 پایه گذاشت. پایه گذار حزب التحریر در ابتدا، حرفی از ضرورت تأسیس حکومت اسلامی به میان نیاورد، ولی بعدها این حزب به عنوان یک حزب بین المللی در آمد. نظریه سیاسی حزب التحریر بر پایه دو اصل قرار داشت: اول، نیاز به احکام و قوانین اسلامی موسوم به شریعت که شئون زندگی انسان (سیاست، اقتصاد، علوم و اخلاق) را در بر می گیرد. دوم، نیاز به حکومت اسلامی واقعی، زیرا یک جامعه عادل تنها در قالب چنین نظام سیاسی ای قابل دستیابی است. اسلام سیاسی متضمن ترکیب منحصر به فرد دین و سیاست است و میان دین و دولت جدایی وجود ندارد. حزب التحریر خود را نه یک سازمان مذهبی، بلکه یک حزب سیاسی می شناسد که ایدئولوژی اش بر پایه اسلام قرار دارد. حزب التحریر مانند اکثر گروه های مذهبی، مدعی رسالتی خدادادی برای دعوت مردم به اسلام و احیای سلطنت خداوند بر روی زمین است که نام آن را «خلافت» می گذارد. و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت ایدئولوژی خود دفاع می کند.