سازمان حکومتی در صدر اسلام

دعوت اسلامی از آغاز, جهان شمول بود و ماهیتی انسانی داشت دعوتی که همهء قشرهای جامعه را به پرستش خدای یگانه فرامی خواند.
آیین جدید, افراد جامعه را به بینش, خردورزی و تدبر در گذشتهء انسان ها و سیر تحول جوامع و شناخت و دریافت قوانین الهی, که برای تمامی ادوار زندگی بشر و سعادت او وضع شده بود, فرا می خواند.
تعالیم اسلامی, برگرفته از واقعیت بود, از این رو می بایست با عادت ها و رسومی که در جامعهء آن روز حاکم بود و با مبانی و اصول اسلام مغایرت نداشت به نحوی کناربیاید.
با در نظر گرفتن این امر و این که آیین جدید, در جامعهء عربی پا می گرفت, زبان عربی زبان قرآن و زبان عبادت های اسلامی شد.
پیامبراکرم(ص) با رسوم و عادت ها و اندیشه های آن روز جامعه عربی, دونوع برخورد داشت: با بعضی مبارزه کرد و پاره ای از آن ها را که ارزش های اجتماعی و شایستگی بالایی داشت, ابقا کرد. این بخش شامل عناصری بود که مدنیت عربی را تشکیل می داد و برای دیگر جوامع مفید و کارآمد بود و لذا اسلام کوشید تا این بخش از روابط اجتماعی را به جهان عرضه کرده و آن را میان مردم بگستراند.
اما عادت ها و رسومی که با روح اسلام و جهان شمولی آن سازگاری نداشت به دلیل فراهم نبودن شرایط و موقعیت مناسب, به سستی گرایید که این سیر نزولی نسبت به متغیربودن شرایط زمان و مکان, متفاوت بود.
پیامبر(ص) چهل سال قبل از بعثت و سیزده سال دوران رسالت خود را در مکه سپری کرد و به نشر احکام الهی و رسالت خویش پرداخت. محوربودن مکه در امر فعالیت های بازرگانی, زمینه را فراهم کرد تا پیامبر(ص) پیش از بعثت در امور بازرگانی خبره شده و خود نیز بدان بپردازد.
هجرت پیامبر(ص) به مدینه, آن حضرت را وا می داشت تا به مسائل و مشکلات مردم آن سامان ـ که عمدتا کشاورز بودند – رسیدگی کند.
با توجه به این که مکه و مدینه دوشهر مهم بودند, پیامبر(ص) برآن شد تا تمام تلاش خود را مصروف رسیدگی به مسائلی که با تمدن و شهرنشینی ارتباط داشت, کند. از این رو می توان اسلام را در تفکر و سازمان دهی اداری و حکومتی, دین تمدن و ترقی دانست.

قرآن و منشاء مشروعيت دولت نبوي

حاكميت ديني از مباحث اساسي فقه سياسي اسلام است كه در سده هاي اخير به دليل دور ماندن دين از حاكميت، رشد و بالندگي بايسته اي نيافته بود. با قيام امام خميني(ره) و تشكيل جمهوري اسلامي در ايران، موضوع حاكميت ديني بار ديگر در رأس مسايل فقه سياسي اسلام قرار گرفت. اكنون نظريات نه چندان پخته اي در باب حكومت ديني مطرح شده كه با توجه به وضعيت جهان امروز با چالش هاي مهمي روبرو گشته است. شايسته است همه ي باورمندان به حاكميت ديني با حكمت و درايت به اين موضوع نگريسته، ضعف هاي موجود در نظريه ي رايج را جبران كنند تا به خواست خداوند، الگويي مناسب ـ حداقل در سطح جهان اسلام ـ به دنيا عرضه شود؛ الگويي كه به دور از هرگونه شعاري، كارآمدي خود را با مقبوليت از سوي همه ي فرهيختگان و خردورزان و دين باوران به ظهور برساند.
نويسنده ي محترم در اين مقاله ضمن برشمردن انواع مختلف مشروعيت سياسي در حاكميت، مشروعيت حكومت نبوي را نصّ وحي الاهي دانسته، نظريات مخالف را به نقد كشيده است.
كليد واژه ها: مشروعيت سياسي، حاكميت ديني، رابطه ي دين و سياست، حكومت نبوي، فقه سياسي.

روش حكومتى پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) 1

الدين صمصام>ييكى از مباحث بسيار بحث انگيز در قرن حاضر مسئله نظام سياسى و نظام اداريِ حكومت پيامبر اكرم(ص) بوده است. ديدگاه برخى اين است كه حكومت پيامبر اكرم(ص) اساساً نظام خاص ادارى و سياسى نداشته است. به اين ديدگاه از جنبه هاى گوناگون ـ خصوصاً كلامى ـ پاسخ گفته اند, اما از زاويه طرح عينيِ نظام سياسى و ادارى پيامبراسلام(ص) كم تر بدين ساحت درآمده اند. نگارنده از كسانى است كه به وجود نظامِ اداريِ كامل و پيشرفته اى در دوران رسول اللّه(ص) اعتقاد دارد, در جهت اثبات اين اعتقاد, با روى كردى تاريخى به شيوه نظام ادارى پيامبر اكرم(ص) پرداخته و با كاوش در لابه لاى صفحات تاريخِ سياسيِ پيامبر اكرم(ص) نمودهاى نظام مستحكم ادارى را به دست آورده است. اين نوشته به اجمال به يكى از مهم ترين اركان در نظام ادارى يعنى عضويابى از ديدگاه اسلام اشاره دارد.

نقد دیدگاه مستشرقان درباره جنگ‌های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

اهداف پیامبر اکرم(ص) از غزوات و سرایا مسئله ای است که مورد توجه مستشرقان قرار گرفته و آثار زیادی را درباره آن خلق کرده اند. اکثر مستشرقان اهداف جنگ های پیامبر اکرم(ص) را مادّی و در راستای جنگ ها، غارت های بدوی و سلطه سیاسی و اقتصادی پیامبر بر دیگران می دانند. این نوشتار، پس از گزارش طبقه بندی شده دیدگاه مستشرقان، دیدگاه آنان را از منظر قرآن کریم به عنوان نقشه راه پیامبراعظم(ص) بررسی کرده و سه دلیل برای دفاعی بودن قانون جهاد در اسلام ارایه کرده است و ناسازگاری دیدگاه مستشرقان با تعالیم قرآن را به اثبات رسانده است. این سه دلیل عبارت است از: محدود شدن تقویت نیروهای نظامی و امکانات جنگی به دفاع از کیان اسلام و مسلمانان؛ مقید شدن دستور جهاد به کفار محارب و معاند و وجوب همزیستی مسالمت آمیز با اهل کتاب و مشرکان غیر معاند.

تبوك : آخرين غزوه پيامبر(صلى الله عليه وآله)، حركت نظامى مسلمانان بر ضد روميان

سرزمين تبوك كه بطليموس آن را «تابوا» خوانده[1]، در شمالى ‌ترين نقطه شبه جزيره عربستان و بين منطقه وادى
القرى ـ در 6 ‌منزلى مدينه ـ و منطقه شام و بين دو كوه حِسْمى در غرب و شَرَوْرَى در شرق واقع است[2]، چنان ‌كه برخى آن را جزو منطقه حجاز[3] و گروهى آن را بخشى از قلمرو شام[4] مى ‌دانند. فاصله تبوك تامدينه را 90 ‌فرسخ و به تعبيرى 12 منزل و فاصله آن ‌را تا ‌دمشق 11 منزل مى ‌دانند[5]، از اين رو بايد تبوك را در ميانه راه مدينه به دمشق دانست.
سرزمين حِجْر كه مسكن قوم ثمود بود، در جنوب تبوك، و مَدْين كه اصحاب ايكه، يعنى قوم حضرت شعيب(عليه السلام) در آن بودند، در موازات تبوك قرار دارند.[6] البته برخى تبوك را همان مدين مى ‌دانند. ياقوت اين نظر را ضعيف مى ‌شمارد.[7] تبوك محل اسكان اعراب قحطانى ـ اعراب جنوبى ـ و مسيحى بنى عُذره ـ از زيرمجموعه ‌هاى قضاعه ـ بود.[8]
در منابع اسلامى آمده كه نام تبوك برگرفته از نام بركه آبى در آن منطقه است، چنان ‌كه منابع لغوى نيز همين انتساب را منشأ نامگذارى غزوه تبوك به اين نام دانسته ‌اند.[9]

بدر صغرا: از غزوه‌هاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله و سلم )

از اين غزوه به نامهاى بَدْرِ المَوْعِد[1]، بدرالآخره[2]، بدرالثالثه[3] و بدر صُغرى[4] ياد ‌شده ‌است.
برحسب بعضى از نقلها آيات 171 ـ 175 آل ‌عمران/3 و 84 و 104 نساء/4 درباره اين غزوه ‌نازل شده است.
ابوسفيان پس از نبرد اُحد قرار اين غزوه را در منطقه بدر الصَفْراء نهاد[5] تا شكست غزوه بدر كبرى را در آنجا جبران كند.[6]صفراء بخشى از منطقه بدر در مسير اصلى مكه به مدينه بود كه با مدينه فاصله كمترى داشت و در سال يك بار بازارى 8 روزه در آن برپا مى ‌شد.[7]

بدر / غزوه

بدر نام سه غزوه در صدر اسلام است: بدر اولى يا غزوه سَفَوان، بدر كبرى يا بدر القتال و بدر الموعد؛ ولى اگر به صورت مطلق به كار رود، مورد دوم منظور است. غزوه بدر، نخستين و مهم ترين جنگ ميان مسلمانان و كافران قريش است كه خداوند در قرآن از آن نام برده: «و لَقَد نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدر» (آل عمران/3، 123) و با عنايتى خاص آن را به طور گسترده در سوره هايى مانند انفال و آل عمران آورده و نكاتى را درباره آن بيان كرده كه كمتر مورد توجه مورخان قرار گرفته است. ابن اسحاق و واقدى نيز آيات مربوط به جنگ بدر را كه بيشتر در سوره انفال است، آورده و به تفسير آنها پرداخته اند.[1]
قرآن روز بدر را «يَومَ الفُرقانِ» (انفال/8 ،41) يعنى روز جدايى حق از باطل ناميده[2] و آن را آيتى براى مردم دانسته است:«قَد كانَ لَكُم ءايَةٌ فى فِئَتَينِ التَقَتا فِئَةٌ تُقـتِلُ فى سَبيلِ اللّهِ واُخرى كافِرَةٌ» .[3] (آل عمران/3، 13) خداوند در اين جنگ به وضوح وعده پيروزى دين خود بر مشركان و قطع ريشه كافران را به رسولش داده است: «ويُريدُ اللّهُ اَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمـتِهِ و يَقطَعَ دابِرَ الكـفِرين = و خدا مى خواست حق [= اسلام] را با كلمات خويش ثابت و كافران را ريشه كن كند. (انفال/8 ،7)
منطقه بدر جايگاهى براى گرد همايى اعراب به شمار مى رفت و بازار آن هر سال از آغاز ماه ذيقعده به مدت 8 روز بر پا مى شد. هم اكنون منطقه بدر به شهرى در 155 كيلومترى مدينه تبديل شده كه فاصله اى در حدود 310 كيلومتر با مكه و حدود 45 كيلومتر با ساحل درياى سرخ دارد.[4]

احزاب / غزوه

احزاب يكى از سه جنگ بزرگ مشركان (بدر، اُحُد، خندق) بر‌ضدّ مسلمانان بود كه به‌سبب حضور شمارى از قبايل مهم و معتبر منطقه در اين نبرد، «احزاب» نام گرفت و از آن رو كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)و مسلمانان براى مبارزه با آنان در مناطق حساس مدينه خندق كندند، به «خندق» نيز شهرت يافت. خندق واژه‌اى فارسى است كه به زبان عربى وارد شده است.[1] برخى آن را معرّب «كَنْده» و به‌معناى كانال پيرامون ديوار شهر مى‌دانند.[2]

در متون دينى و تاريخى از اين جنگ به هر دو نام ياد‌شده است;[3] هرچند، در مواردى، اولى بر دومى رجحان يافته است. اين پيكار نزد مسلمانان چنان اهميت داشت كه سال وقوع آن را «عام‌الاحزاب» ناميدند و بعدها سوره‌اى از قرآن نيز بدان ناميده (سوره 33) و شمارى از آيات قرآن از‌جمله آيات 9‌ـ‌27 همين سوره و نيز آيات‌214 بقره/2، 26‌ـ‌27 آل‌عمران/3 و 62‌ـ‌64 نور/24 درباره آن نازل گرديد.[4] اهميت اين نبرد بدان جهت است كه دشمن با آن‌كه همه توان خود را به‌كار بسته بود، شكست خورد و براى هميشه توانايى خويش را در مواجهه با مسلمانان از دست داد; چنان‌كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)پس از شكست دشمن فرمود: «الان نغزوهم و لايغزوننا[5]= از اين پس ما به آنان حمله مى‌بريم نه آنان به ما».

در سال، ماه و روز نبرد احزاب اختلاف است; برخى آن را در شوال سال چهارم هجرى، يك سال پس از غزوه اُحُد دانسته‌اند.[6] اين قول را به موسى‌بن عقبه و ديگران منسوب مى‌دانند.[7] بخارى در تأييد اين رأى از ابن‌عمر نقل كرده است كه من در نبرد احد چون 14 ساله بودم اجازه شركت نيافتم; اما در خندق كه 15 ساله شدم از‌طرف پيامبر(صلى الله عليه وآله)اجازه يافتم.[8] ابن‌حبيب نيز خندق را يك سال پس از احد مى‌داند.[9] وى پنج‌شنبه دهم شوال را آغاز جنگ و شنبه اول ذى‌قعده را پايان آن ذكر مى‌كند.[10] برخى پژوهش گران معاصر اين رأى را ترجيح داده‌اند.[11]

ديگر مورخان، زمان نبرد را دو سال پس از احد و در سال پنجم هجرت مى‌دانند;[12] چنان‌كه ابن‌سلاّم با نقل سخنى از ابن‌عمر كه من در احد سيزده ساله بودم كه پيامبر حضور مرا نپذيرفت; ولى در خندق، در 15 سالگى شركت جستم، بر اين قول صحه مى‌گذارد;[13] هر چند برخى، آن را در ماه شوال[14] و برخى ديگر در شنبه هشتم ذى‌قعده ذكر مى‌كنند.[15]بيهقى نيز اين واقعه را در سال پنجم هجرى و يعقوبى زمان آن را 55 ماه پس از هجرت گزارش كرده است.[16] با توجه به قراين و منابع، اين ديدگاه كه مشهورتر است، صحيح‌تر به‌نظر مى‌رسد; چنان‌كه ابن‌كثير آن را ترجيح داده‌است.[17]

مخالفان ولایت فقیه

حکم اسلام درباره‌ی مخالفان ولایت فقیه چیست؟ آیا قبول نداشتن ولایت فقیه گناه و کفر است؟

موقعیت‌شناسی زنان در دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله

با بررسی فرهنگ زمان نزول اسلام و رفتار برخاسته از جهل و نادانی، آثار تحقیر و تقبیح آن را در مورد زنان مشاهده می‌کنیم و ضرورت یک انقلاب‌ فرهنگی را احساس می‌نماییم. رسول گرامی اسلام (ص) اصلاحات فرهنگی، اجتماعی و…خود را، که از پشتوانه‌ی وحیانی برخوردار بود، در تمامی‌ عرصه‌ها به بهترین شکل ممکن، در مدت کوتاهی، به منصه‌ی ظهور رساند؛ به‌ویژه در مورد زنان که آن‌ها را از بحران هویت، امنیت، اخلاق، خانواده، اجتماع و…رهایی بخشید و طرز تلقی مردم آن زمان را در مورد این قشر مظلوم تغییر داد. در رویکرد نبی مکرم اسلام (ص) زن دارای شخصیت والای انسانی است که‌ در خانواده از مقام و منزلت ویژه‌ای برخوردار است، ضمن این‌که پایگاه‌ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وی باید محترم شمرده شود. در ادبیات اسلام زن و مرد، همانند دو سیاره گرد هم در مدار خود در گردش‌اند و تقسیم مسؤولیت‌ها مایه‌ی برتری و یا فروتری نیست، بلکه کمال‌ هر شخص در حوزه‌ی وظایف محوله‌اش بروز می‌کند.

صفر و سفر؛ نگاهی دیگر به تاریخ وفات پیامبر صلی الله علیه و آله

در این پژوهش، ابتدا آرای مورخان در باب روز و ماه وفات رسول اکرم (ص) و سلم، بر اساس‌ تقدم و تأخر ارائه می‌شود و سپس با یادکرد دیدگاه اهل تسنن و تشیع در این زمینه و بررسی «وقایع هفت‌گانه» مؤثر در تعیین وفات و دقت در اقوال (با توجه به «مسلمات‌ خاصه و عامه» و رسم جدول زمان‌شمار) سخن به این نکته منتهی می‌شود که قول‌ وفات در «ربیع‌الاول» قطعی است و در میان دیدگاه‌های سه‌گانه در این ماه (اول، دوم و دوازدهم ربیع‌الاول) تاریخ وفات در «دوم ربیع‌الاول» را با قطعیات تاریخی دو طرف‌ نزدیک‌تر می‌بیند. سپس روایت: «هرکه مرا به رفتن ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت‌ مژده دهم» ازنظر فقه الحدیث بررسی می‌گردد و آن را از «موضوعات» می‌شمارد. در پایان به این امر اشاره شده است که چرا شیعه، روایت 28 صفر را به‌عنوان تاریخ وفات‌ پیامبر (ص) پذیرفته است و نشان می‌دهیم که این قضیه از ابتکارات «صفویان» بوده است.

تحلیل و بررسی نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از بعثت

چگونگی زندگانی پیامبر اکرم (ص) پیش از بعثت، از زمینه‌های موردتوجه از دیدگاه تاریخی کلامی و روایی است. دقت نظر در شواهد مبنی بر آگاهی‌های غیبی پیامبر اکرم (ص) در این دوران و روند زندگی اعتقادی ایشان و کاوش در تفاوت‌های طرح‌شده میان دو مفهوم نبوت و رسالت، می‌تواند مؤیدی بر این دیدگاه باشد که پیامبر اکرم (ص) در دوران قبل از بعثت از مراتبی از نبوت برخوردار بود. استخراج دیدگاهی جامع درباره تفاوت میان دو مقام نبوت و رسالت و ارائه تعریف صحیحی از نبوت به‌عنوان مبنای پژوهش، نخستین گام در جهت بررسی فرضیة مقاله حاضر به شمار می‌رود. گام بعدی استخراج شواهدی است که بر این آگاهی‌های غیبی و روابط با ملک دلالت می‌کند. کندوکاو در سیرة پیامبر اکرم (ص) و بررسی احتمالات گوناگون درباره شریعت ایشان، حاکی از آن است که در دوران پیش از بعثت، آئین خود را از طریق ارتباط با عالم غیب دریافت می‌کرده است.