جایگاه سیاسی امارت در همگرایی جامعه و حکومت ایرانی در دوره اسلامی

امارت به عنوان ساختاری سیاسی در ایران دوره اسلامی، که از وجوه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز برخوردار بود، با بهرهگیری از بسترهای نوظهور پس از اسلام و با به کارگیری سنتهای سیاسی ایرانی، انسجامی را که لازمه یک سازمان سیاسی وحدتبخش بود در جامعه ایرانی تحقق بخشید. این نوشتار با در نظر داشتن سهم امارتهای سامانی، غزنوی و آلبویه در استمرار هویت ایرانی و بهرهگیری کارآمد از سنتهای سیاسی پیشین ایران، بر آن است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی معمول در پژوهشهای تاریخی به این پرسش مهم پاسخ دهد که این امارتها چه اثری در تحقق نظام سلطنت با رویکرد ایرانی ـ اسلامی داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که همگرایی سیاسی و اجتماعی ایران دوران اسلامی و کوشش ایرانیان برای استمرار بخشیدن به هویت خویش، برآمده از عملکرد آگاهانه نظامهای امارتی مذکور بود و امیران این عصر، میانپرده تاریخ ایران تا زمان تکوین نظام سلطنتی با رویکرد ایرانی ـ اسلامی را به خوبی پوشش دادهاند.
بخارا و نقش سامانیان در شکوفایی آن

شهر بخارا، پیش از ورود اسلام به ماوراءالنهر، از جایگاه ویژه ای در امور اقتصادی، ارتباطی و فرهنگی برخوردار بود. این شهر، پس از انتخاب بهعنوان پایتخت سامانیان و با توجه به سیاستهای فرهنگی و اجرایی آنان، رشد قابل توجهی یافت. سامانیان توانستند با تکیه بر جایگاه معنوی خلافت عباسی و ایجاد امنیت و ثبات و آرامش در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، این شهر را به «قبةالاسلام» و مرکز دینی و مدنی در شرق جهان اسلام، تبدیل نمایند. جایگاه بخارا و نقش فعالیتهای سامانیان در رونق و آبادانی این شهر، مسئله اصلی این مقاله میباشد که به روش توصیفی، مورد بررسی قرار گرفته است.