«حیات فکری مانویان» در قرون نخستین اسلامی

مانی، مدعی پیامبری ایران باستان، در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی ظهور کرد. وی با آمیختن ادیان مختلفی چون مسیحیت، یهودیت، بودایی و هندو، توانست به آسانی با فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر منطقه نزدیکی یافته و پیروان فراوانی بیابد. اما پس از مقابله شدید موبدان زرتشتی شکست خورد و سرانجام با سعایت آنان کشته شد و در پی آن، مانویت نیز به انزوا فرو رفت. اما پس از ورود اسلام به ایران، مرحله جدیدی برای فعالیت مانویان فراهم شد. فضای باز سیاسی و عقیدتی دو قرن اول هجری به ویژه اوایل دوره عباسیان شرایط مناسبی را برای آشنایی و نزدیکی پیروان مانی با اسلام و نحلههای آن به وجود آورد و باعث بسط این آیین و رسوخ آن در اعتقادات و فرقههای اسلامی گردید. در پژوهش حاضر، حیات فکری مانویان در دوره اسلامی و تأثیر آنان بر فرقی چون معتزله و متصوفه مورد بررسی قرار گرفته است.
مثنی بن حارثه شیبانی و نخستین فتوح اسلامی در عراق

شناخت فتوح نخستین اسلامی بدون شناخت شخصیتهای مؤثر در آن ناقص خواهد بود؛ از جمله این افراد مثنّی بن حارثه است که با آغاز فتوح به دنیای اسلام اتصال یافت و با شناخت او بسیاری از نکات مبهم فتوح آغازین اسلامی روشن میشود. در تاریخنگاری نخستین مورخان اسلامی، مثنی کمتر مورد توجه قرارگرفته و موضعگیریهای دوگانه و گاه متناقضی از او در منابع ترسیم شده است. یکی از دلایل توجه سردمداران مدینه به سواد و ایران، تدابیر و اطلاعات وسیع و متقنی بود که مثنی در اختیار آنها میگذاشت. ظرفیّتهای بالقوه روانی و سوابق تاریخی در روادید اعراب و ایرانیان که قدرت اعراب را برای انجام اقدامات هدفمند و عامدانه در جهت نیازهای مقطعی و بلند مدتشان تأمین میکرد، مثنی را در حمله به عراق و سواد تحریک مینمود. همکاری مثنی با نیروهای اسلام اگرچه در لفافهای از حس منفعت طلبی فردی و قومی قرار میگرفت، ولی نتیجه این امر نقش تأثیرگذاری در فتوح اسلامی شرق داشت. مثنی با درک اوضاع نابسامان نظام ساسانی و لزوم اتحاد با اعراب مسلمان که دارای ایدئولوژی قوی، محکم و منطقی بودند به قدرت مدینه پیوست که مهم ترین نتایج این اتصال را میتوان در موارد زیر برشمرد: تسهیل زمینه فتوح اسلامی به ویژه در شرق خلافت اسلامی، درک به موقع انحطاط امپراتوری ساسانی و انتقال آن به یک قدرت دیگر، بهرهگیری از امکانات و زمینهها، قراردادن منافع شخصی و قومی در مراحل کمرنگتر و در عوض تقویت روحیه ملی – اسلامی مسلمانان.
اهمیت سیاسی اصفهان در دو قرن نخستین هجری

اصفهان در قبل و بعد از اسلام همواره نظاره گر تحولات مهم سیاسی، نظامی و اجتماعی بوده است. با حمله اعراب به ایران، شهرهای این سرزمین از جمله اصفهان از ابعاد ساختار شهری، ترکیب و بافت جمعیتی و نظام مالیاتی دچار تغییر چشمگیری شد. اصفهان در ابتدای عصر اسلامی، مانند بسیاری از سایر شهرهای ایران با اهمیّتی کمتر نسبت به دوره قبل به حیات شهری خود ادامه داد. گذشت زمان و آشنایی حاکمان جدید اسلامی با شهرهای ایران سبب شد که اصفهان مورد توجه و عنایت دوباره قرار گیرد و حتی جایگاه مطلوبتری نسبت به عصر ساسانیان پیدا کند. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی، فراز و فرودهای این شهر از اواخر دوره ساسانی تا پایان قرن دوم هجری ارزیابی میگردد.
دانشگاه جندى شاپور

دانشگاه فراموش شده جندى شاپور، نقش بسیار مهم و ارزندهاى در ایران پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، ایفا کرده است. مدارک فراوانى درخشش بزرگ آن مرکز پیشرفته عصر ساسانى در زمینه هاى علمى، فلسفى، نجوم و طب را گواهى مى دهد. آنگاه که مسلمانان به ایران آمدند براى دورهاى نسبتاً طولانى، فعالیت آن مرکز علمى دچار رکود شد. پس از به قدرت رسیدن عباسیان، رونق گرفتن دوباره تیسفون (مداین) و انتخاب بغداد به پایتختى اسلام، جندى شاپور در سایه توجه وزیران ایرانى عصر اول عباسى، اهمیت پیدا کرد. از آن دوران تا نیمه قرن سوم هجرى، خاندانهاى بزرگ در کنار دانشمندان ایرانى، آن مرکز علمى را اداره نمودند و علم طب به ویژه، پس از توجه مسلمانان به آن، در دانشگاه جندى شاپور رونقى جدید یافت. از این رو، در دورههاى طولانى آن مرکز، به عنوان یکى از مراکز مهم علمى به یاد مانده از عصر ساسانى، به شمار مى آمد و جز مرکز علمى اسکندریه، رقیبى براى خود نمى شناخت.
هرمزان؛ کارنامه و حیات سیاسى

یکى از عوامل انتقال فرهنگ و تمدن ایرانى به جهان اسلامى در قرون نخستین اسلامى نخبگان ایرانى بودند که چشمپوشى از مطالعه آنها خطایى بزرگ در شناخت تاریخ ایران و اسلام خواهد بود. هرمزان سردار بزرگ یزدگرد سوم یکى از این افراد بود که در تحولات سیاسى، نظامى و فرهنگى شامگاه عهد ساسانى و اوایل دوره اسلامى نقشآفرین شد. در مقاله حاضر ضمن بررسى حیات سیاسى هرمزان کارنامه وى در انتقال عناصر فرهنگ ایرانى به تمدن اسلامى مورد بحث قرار مىگیرد.
نظام قضایى در ایران پس از اسلام

با سقوط ساسانیان, نظام حقوقى اسلامى به تدریج جایگزین نظام حقوقى زرتشتى شد. یکى از انگیزه هاى مهم رویکرد ایرانیان به اسلام, تإکید دین اسلام بر عدل و داد بود. پیامبر اکرم(ص) در مدینه خود به قضاوت مى پرداخت, اما براى نقاط دور دست یکى از یاران خویش را براى قضاوت مى فرستاد. در عصر خلفاى راشدین, قوه قضائیه از قوه مجریه, تفکیک شد. از عصر اموى تا اوائل خلافت عباسى, نظام قضایى در قلمرو ایشان از جمله ایران شیوه اى غیر متمرکز داشت. پس از استقرار عباسیان نظام قضایى, تحت تإثیر تمدن ایرانى, به شیوه اى متمرکز روى آرود و منصب قاضى القضات که مشابه مقام موبدان موبد در عصر ساسانى بود براى اشراف و نظارت بر کار قضات در تمام قلمرو خلافت عباسى تإسیس شد. این نظام که از جهت ماهوى و شکلى براساس فقه اهل سنت استوار بود تا سقوط عباسیان به دست هلاکو ادامه یافت.
اوضاع سیاسى, مذهبى ایران در آستانه ظهور اسلام

تحقیق پیرامون چگونگى و چرایى گسترش نسبتا سریع دیانت اسلام در ایران در قرون اولیه هجرى از جمله مباحثى است که هنوز مورد توجه و عنایت پژوهشگران عرصه تاریخ است. آگاهى از چند و چون اوضاع سیاسى, مذهبى ایران در آستانه ورود اعراب مسلمان ما را در فهم علل و عوامل ترک آئین قدیم و گروش به سوى اسلام از سوى ایرانیان رهنمون مى سازد. مدعاى مقاله حاضر این است که حاکمیت ساسانى در آخرین ایام خود گرفتار بحران در ساختارهاى سیاسى, مذهبى شده بود و این امر بیش از هر چیز در سقوط ایشان دخیل بود.
تاریخ نگاران و رویداد قادسیه

رویداد قادسیه, سرنوشت مسلمانان و ایرانیان را تغییر داد. مسلمین با فتح ایران ساسانى در پایان بخشیدن به دوران شاهنشاهى کهنسال ساسانى, وارث تمدن و فرهنگى غنى و بى سابقه گردیدند, قادسیه در عین حال نقطه بر خورد فرهنگ اسلامى با تمدن ایرانى بود. اما این رخداد با وجود تإثیر غیرقابل تردیدش دچار هیجان هاى تاریخى است که در مورد آن دو دلیل را مى توان ارائه داد:
1 ـ روایات تاریخى از مکاتب متفاوت به گوش مى رسد که علاقمند است واقعیات را بزرگتر جلوه داده و یا جهات خاصى به آن بخشد.
2 ـ فاصله مورخان با اصل رویداد قادسیه است که با وجود تعدد منابع شفاهى مورخ را در گزینش دچار تردید نموده و حاصل آن تنوعى است که در نگاه به حادثه وجود دارد. مقاله حاضر سعى دارد بررسى تازه ترى را نشان دهد.