کاش می‌بود مرا بر تن خونین، سر دیگر!

کاش می‌بود مرا بر تن خونین، سر دیگر! تا به راه تو جدا می‌شدی از خنجر دیگر   کاش از بهر سر نیزه و زیر سُم مرکب بود از بهر حسین، صد سر و صد پیکر دیگر!   بهر قربان شدنِ کوی تو اندر ره امّت داشتم، کاش در این دشت بلا، اکبر دیگر!   […]

بوي بهشت مي وزد از کربلاي تو

بوي بهشت مي وزد از کربلاي تو اي کشته باد! جان دو عالم فداي تو   دیوانه وار، آمده ام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو   نقدینه ام که داشتم از اشک و خون  دل تقدیم کرد دیده به گنبدنمای تو   در حیرتم چه شد؟ که نشد آسمان، خراب وقتی […]