تاریخ و تاریخى گرى

این نوشتار در ابتدا تفاوت هاى میان شعر (ادبیات) و تاریخ را بررسى مى کند؛ در شعر، همه چیز به احتمال ختم مى شود، اما تاریخ مجبور است به هر امر ممکنى توجه کند. اما با نگاهى دقیقتر، مرزبندى بین تاریخ و شعر در هم مى ریزد. در ادامه این نکته مطرح مى شود که با ظهور «نو تاریخى گرى آمریکایى» بار دیگر به سبک تاریخ نگارى هرودوت توجه شده است. نویسنده سپس به ماهیت تبیین تاریخى مى پردازد و با اشاره به تفاوت امر تاریخى و امر علمى توضیح مى دهد که امر علمى حاصل مشاهده و مبتنى بر رابطه علت و معلولى است و قابل پیش بینى و تکرار پذیر است. اما امر تاریخى مبتنى بر رابطه علت و معلولى قابل پیش بینى و تکرار پذیر نیست. ساخته هاى فرهنگى و تاریخى یک بار براى همیشه تولید شده اند اما تفسیر آنها به یک بار محدود نمىشود. یکه بودن واقعه تاریخى و اثر هنرى آنها را به یک زمان خاص گره مى زند، اما راه را براى نوعى تبیین باز مى کند که در طول زمان تغییر مى کند.
کند و کاوى در تعریف علم تاریخ و نقد یک نگاه

این مقاله در پى آن است که اوّلاً، بر ضرورت گسترش مطالعات روششناسى و معرفتشناسى تاریخى در ایران تأکید کند و ثانیاً، با نقد یکى از تعریفهایى که اخیراً درباره علم تاریخ صورت گرفته، توجه اندیشوران را به بحثها و گفت و گوهاى انتقادى سوق دهد تا با نقد بسیارى از سنتهاى رایج در امر آموزش و پژوهش تاریخ در ایران، زمینه تغییر نگرشها و روشها در این حوزه بیش از پیش فراهم آید. از این رو، نگارنده پس از شرح اجمالى برخى از عناصر و مؤلفههاى اصلى هویت دهنده علم تاریخ و بیان کاستىها و نارسائىهاى تعریف ارائه شده در کتابِ «اسلام و ایران؛ بررسى تاریخى»، تعریفى دیگر از این علم ارائه کرده است.
تاریخ و فلسفه تاریخ

نوشتار حاضر به سبک و سیاق مدخل هاى دایره المعارف ها به نحو مختصر اما مفید و جامع به سه مقوله تاریخ, روش شناسى و فلسفه تاریخ پرداخته است. بخش اول به گرایش هاى مختلف در علم تاریخ, ارتباط تاریخ با علوم اجتماعى و انسانى, تإثیر جنگها و انقلاب ها در پیدایش نسل جدیدى از مورخان, هدف و انگیزه مورخ از تاریخ نگارى و وظایف مورخان در امر خطیر تاریخ نگارى و… اختصاص دارد.
مولفان درمبحث بعدى ضمن اشاره به شروط لازم در بهره گیرى از منابع به ویژه عنایت به نقد درونى و نقد بیرونى منابع, بر ضرورت روشمند بودن مطالعات تاریخى تإکید ورزیده اند و سپس به مسإله عینیت تاریخى پرداخته و در نهایت به این سوال پاسخ داده اند که آیا مى توان تاریخ نهایى یک دوره را نوشت یا نه ؟
در سومین و آخرین بخش مقاله مبحث فلسفه تاریخ و به تعبیر دقیق تر به چهار نحله فلسفه نظرى تاریخ یعنى نحله هاى پوزیتیویستى, ایده آلیستى, مارکسیستى و تاریخى گرى یا مکتب اصالت تاریخ پرداخته شده است و در نهایت مقاله با پرداختن به علت پیدایش فلسفه علم تاریخ از اواسط قرن نوزدهم میلادى خاتمه مى یابد.