انتقال دانش پزشکی هندیان به عالم اسلام

هند، یکی از کانونهای درخشان علم و تمدن و طب هندی یکی از شاخههای علمی ریشهدار جهان باستان بوده است. این دانش، با آموزههای دینی هندیان باستان و در ابتداییترین صورت خود با جادوگری و خرافات، در پیوند بوده است. طبیعت، پوشش گیاهی متنوع و بهرهمندی از آن برای درمان طبیعی و گیاهی دردها و نیز آمیختگی گونههای ابتدایی طبابت با مسائل روحی و دینی باعث شد که طب هندی در شکلهای مختلفی از جادوگری، روح درمانی، طب سوزنی و طب گیاهی بروز کند. این گونههای متعدد از طبابت در آن دوره تأثیر بسیاری بر جای گذاشت؛ روشهای طبی هندیان مورد توجه مراکز علمی کهن، از جمله ایران باستان قرار گرفت؛ میراث طبی هندیان، مخصوصاً از عصر خسرو انوشیروان، در کانونهای علمی نظیر جندی شاپور رواج یافت و با سایر مکتبهای طبی ایرانی، یونانی و بابلی ترکیب شد و پس از ظهور اسلام و فتح سرزمینها و مراکز علمی به دست مسلمانان، این میراث علمی به جهان اسلام انتقال یافت. نویسنده در این مقاله تلاش کرده است تا جایگاه دانش طبی هندیان و نقش اطبای آن دیار را در توسعة نفوذ دانش پزشکی هندی در جهان اسلام، بویژه در دربار خلافت عباسی، نشان دهد.
جایگاه نجوم, تقویم و گاهشمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى

اندیشه تاریخ نگارى على بن حسین مسعودى به خاطر نقادى از سنت تاریخ نگارى پیش از خود و طرح مباحث نوینى در تاریخ نگارى اسلامى از زوایا و ابعاد مختلف قابل طرح و بررسى است. در این مقاله کوشش شده که اهتمام این مورخ بزرگ اسلامى در ایجاد پیوند میان تاریخ نگارى و نجوم و تقویم به عنوان یکى از شاخه هاى متعدد علوم عقلى مورد بررسى قرار گیرد, لذا ضمن اشاره به ویژگى اندیشه تاریخ نگارى مسعودى, به جایگاه نجوم, تقویم و گاه شمارى در اندیشه وى و چگونگى به کارگیرى آن در تاریخ پرداخته ایم و در مجموع سعى شده که عمل کرد مسعودى در ایجاد پیوند میان مورخ و منجم و تاریخ و نجوم مورد بررسى قرار گیرد.