صدای رایو ضبط

پدرم در قرارگاه، درکنار آن شهید بزرگوار بود. یک بار رفته بودم به پدرم سر بزنم. رفتم توی چادرشان. ایشان از شوخ طبعی آقا رسول تعریف کرد. میگفت: «رادیو ضبطی داریم که کلید صدایش خراب شده، آقا رسول چند تا پتو روی آن گذاشته، وقتی که میخواهد صدایش بلند شود، چند لایه پتو را از […]