غربت سند و استناد در مباحث روشنفکران دينی با نگاه به نمونه هايی از موضوع امامت

در مباحثی که طی دهه‌های اخیر، توسط گروه موسوم به روشنفکران دینی ارائه‌شده موضوعات دینی فراوانی، ازجمله در حوزه عقاید اختصاصی شیعی، به چالش کشیده‌ شده است.
افزون بر نقدهایی که به حسب مورد، بر این مباحث بیان و نگاشته شده، می‌توان به برخی ضعف‌های ساختاری رایج در آن‌ها اشاره کرد.
یکی از این موارد، ضعف‌ و نقص در سند دهی است تا جایی که گویا گاهی، ضرورت استناد در ادعاها، امری غیرضروری یا فرعی و حاشیه‌ای دانسته شده و آنچه مبنا و دارای اهمیت تلقی می‌گردد، صرفاً ارائه نظریه در چارچوب‌های خاص است. این کاستی روشی می‌تواند به نتایج بسیار نامطلوبی منجر شود.
در این نوشتار، آسیب یادشده را ناظر به یک مقاله و سخنرانی، با استناد به مناظره‌ای که با مؤلف آن مقالات داشته‌ام، بررسی خواهم کرد.

فضاى تاريخى عرضه و تبيين معارف دين از سوى اهل‏ بيت عليه ‏السلام با تأكيد بر آموزه ‏هاى روايى

ارائه و تبيين آموزه ‏هاى عميق شيعه كه ريشه در كتاب و
سنّت دارند، نيازمند بسترى مناسب است كه تحقق آن در ارتباط
مستقيم با همسويى يا عدم همسويى عناصر اثرگذار تاريخى يا همان
اجزاء سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى است. تأمّلى بر تأثير اين
عناصر بر روند ارائه اجمالى ـ تفصيلى دستگاه معرفتى شيعه و تبيين آن
در دوره‏هاى مختلف حضور امامان، بدون پيدايش تغيير در مبانى آن،
مهر تأييد مى‏نهد.

نوشته پيش رو تلاش دارد تا نظريه فوق را به صورت تطبيقى در مورد
آموزه امامت، بر اساس روايات اهل‏بيت عليهم‏السلام ارائه نمايد كه در آن،
ضمن پاسخ به چرايى برخى پديده‏هاى تاريخى معرفتى، چگونگى روند
مذكور را پيش از دوران غيبت آن‏چنانكه منظومه معرفتى
اهل‏بيت عليهم‏السلام در نهان دارد، نشان دهد.

تحقيق در اصول دين

مراد از تقليدى نبودن اصول دين چيست و چگونه مى توان با تحقيق به اين اصول رسيد؟

رابطه نهاد دين و سياست

پرسش 9. رابطه بين استقلال نهاد دين با طرح جدايى دين از سياست و نفى حكومت دينى چيست؟ آيا اينكه برخى مى گويند دين از سياست جدا نيست؛ ولى نهاد دين از نهاد سياست جدا است، درست است؟