سياست‏ خارجى دولت اسلامى از ديدگاه امام على علیه السلام

بر خلاف سياستمدار غير دينى كه منافع را معيار جنگ و صلح مى ‏داند، امام على جز يك معيار براى آن نمى‏ شناسد و آن رضايت‏خداوند است.جنگ و صلح امام دقيقا با چنين نگرشى صورت مى‏ گيرد; از اين رو امام در هر شرايطى كه اين شرط براى جنگ يا صلح محقق بداند، هر چند به لحاظ شخصى براى او زيانبار باشد، از آن استقبال می ‏كند.

عدالت مهدوي در قرآن ؛ گفت‌و‌گو با آيت الله معرفت

انتظار: بسم اللـه الرحمن الرحيم . در خدمت حضرت آيت‌اللـه معرفت هستيم . اميدواريم بتوانيم از بيانات گران قدر اين دانشمند گرامي بهره ببريم.
با توجه به اين كه شما از معدود عالماني هستيد كه در كنار فقه و اصول و درس‌هاي متداول حوزه ، عمر خويش را در تفسير و علوم قرآني گذرانده‌ايد. بنابراين، خواهشمند است بفرماييد عدالت در قرآن چه مفهومي دارد؟ فرق آن با قسط چيست؟ ابعاد عدالت را نيز تبيين فرماييد .

عزت از ديدگاه قرآن

در اين مقاله خواسته شده كه سيماي عزت مؤمنين با الخص حضرت حسين (ع) را كه جزء اولياء و اصيا و واسطة‌ فيض حضرت باريتعالي هستند را د ركلام نوراني حضرت حق جستجو نمائيم و به مدد حضرت حق از اين صفت خداوند تبارك و تعالي ياري گرفته‌ام و با توجه به آياتي كه در قرآن كريم اين موضوع مطرح شده اين مقال را آغاز كردم و هر گونه مطلب و برداشتو فهم تفسيري را به عهدة خواننده محترم گذارده‌ام نشاء الله كه اين مطلب مرضي رضاي سيد الشهدا (ع) قرار گيرد و ما مشمول شفاعت بي كران خود كند.

امام على (ع) و پايه‏ هاى امنيّت ملّى

يكى از پايه‏ها و پارامترهاى سازنده‏ى امنيت ملى، «وحدت و همدلى» حاكم بر مردم است اگر افراد يك جامعه و يا يك مملكت در مسائل مهم و اساسى مملكت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سليقه‏اى نسبت به سليقه و نظر خود پافشارى نكنند، خود اين وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنيّت ملى مى‏ گردد.
با نگاهى به سخنان امير مؤمنان على بن ابی‏طالب عليه‏السلام می ‏توان امنيّت ملى را بر چند پايه مستقر يافت.

ويژگيهاى تبليغى قرآن درباره موعود آخرالزمان

آنچه فرا روى شماست، بخش اول از گفتگوى موعود با «حجة‏الاسلام والمسلمين محمدى عراقى‏»، نماينده ولى فقيه و سرپرست‏سازمان تبليغات اسلامى، درباره ويژگيهاى تبليغى قرآن و نقش موعود آخرالزمان است، اميد كه مطلوب طبع لطيف خوانندگان موعود واقع شود. ان‏شاءالله

تجلي قرآن در نهضت عاشورا

عاشورا نه فقط يك واقعه تاريخي است كه در هزار و اندي سال پيش اتفاق افتاد بلكه جرياني اثربخش و نقش آفرين در طول تاريخ بشريت است كه مي تواند به زندگي انسان تحرك و پويايي ببخشد و چشم اندازهاي نويني را در سياست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم.

معالم التفسير من كلام الامير عليه السلام

اين كتاب, منسوب به امير مؤمنان على بن ابى طالب و از امام صادق(ع) روايت شده است.
كتاب, در زمينه علوم قرآن نگارش يافته و آيات قرآن را بر شصت گونه, تقسيم كرده است.
اگر ثابت شود اين كتاب, نوشته على بن ابى طالب(ع) است, مى توان گفت: نخستين كتاب نوشته شده در علوم قرآن است.

قرآن، برنامه حضرت مهدي (عج)

امير مؤمنان علي(ع) در مجموعه ی سخنانش،به قائم آل محمد و مهدي اهل بيت«عليهم‌السلام» اشاراتي دارد، بلكه درباره ی ظهور، ويژگي‌هاي اخلاقي، رفتاري و حتي شمايل او به صراحت سخن گفته است و جالب‌تر آن كه امام(ع) در چند جمله ی كوتاه امّا بليغ و شيوا، سيره ی مرضيّه ی حجّت عصر«عجل‌اللّه» را به وضوح نمايانده است و قرآن را برنامه حيات مهدي«عجل‌اللّه» معرفي كرده است.
امروزه مسلمانان با بيش از يك ميليارد و نيم جمعيّت، مشكلات فراوان دارند چه، در ارتباط با هم و چه نسبت به ديگران. پژوهشگران در مسايل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در تحليل‌هاي خود مي‌كوشند مشكل اصلي را پيدا كنند و به راه حل كليدي راه جويند، ليكن مشاهده مي‌كنيم كه هر روز گامي عقب‌تراند و هر لحظه به گمرهي مي‌افزايند. پس به طور كلّي طرح اين سؤال بجاست كه مشكل اصلي بشر امروزه چيست؟ بود و نبود قانون، كافي يا ناكافي بودن آن، عدم اجرا و يا بالأخره سوء اجراي آن؟!
بدون ترديد محدوديّت ديدگاه‌هاي قانون‌گذاران و وابستگي‌هاي فكري، مسلكي، گرايش‌هاي قومي و سود جويي‌هاي شخصي آنان در ضعف و نارسايي قوانين بشري تأثير چشم‌گير دارد امّا آن، تمام علّت نيست زيرا در برخي موارد قوانين نسبتاً خوبي كه نتيجه ی سالها و بلكه قرنها تجربه است، وجود دارد و شايد آن قوانين از بُعد علمي و نظري داراي هيچ اشكالي نباشد لكن اشكال عمده در اجراي صحيح آن‌هاست.
مثلاً موادّ سي‌گانه ی حقوق بشر1، ذاتاً قوانين خوبي هستند و اگر صد در صد و به طور صحيح به اجرا در آيد، در حوزه خود بسياري از مشكلات را مي‌گشايد پس انصاف آن است كه بگوييم دو عامل اساسي در اختلالات جامعه‌هاي انساني و در بروز مشكلات و نارسايي‌ها، اثر مستقيم دارد:
يك: ضعف و نقص بسياري از قوانين بشري.
دو: عدم اجرا و يا صحيح به اجرا در نيامدن قوانين به طور كلّي.
در سيره ی پيامبر(ص) نوشته‌اند: آن حضرت در سال نخست هجرت به مدينه، با يهود ساكن آن جا كه مسلمان نشدند و بر آيين پيشين خود باقي ماندند قرار‌دادي بست كه به وثيقه هشت مادّه‌اي و قرار‌داد مسالمت با يهود معروف است.2 در اين ميثاق موادّي گنجانده شده كه اگر يهود پاي‌بند مي‌بودند هيچ مشكلي، پيش نمي‌آمد. سوگمندانه آن قرار داد صلح آميز در همان سال انعقاد و قبل از خشك شدن مركّب آن توسّط يهود نقض شد و شأن نزول آيات جهاد و دفاع در سال دوّم هجري، فراهم گرديد.
و همان شيطنت يهود آن روز است كه امروز به شكل صهيونيسم، منشأ جنگ و خونريزي و تجاوز به حقوق انسان‌هاست، با اين فرق كه در عصر حاضر با عنوان ظاهر فريب دموكراسي و آزادي، به آن تجاوزات سرپوش گذاشته مي‌شود.

عنصر پيام و تبليغ در نهضت حسيني

نهضت حسيني به عنوان يك پديده اجتماعي داراي ابعاد و جنبه هاي مختلفي است. به يك معنا چندماهيتي است؛ زيرا علل و عوامل مختلفي در پديداري آن نقش ايفا مي كند. علل اجتماعي نهضت حسيني را مي توان با شناخت علل فاعلي و علل غايي به دست آورد. البته لازم است كه علل مادي يعني اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن و همچنين علل صوري آن يعني وضع و شكل و خصوصيتي كه در مجموع پيدا كرده است، دانسته شود. با اين همه براي شناخت هر پديده اجتماعي چون نهضت حسيني ضروري است، ابتدا علل وموجباتي كه آن را پديد آورده اند شناخته شوند. بي شناخت آن و هم چنين علل غايي و اهداف اجتماعي، نمي توان تحليل درستي از ماهيت آن بدست آورد. بنابراين بايد بدانيم كه نهضت حسيني چه هدفي داشته و عناصر و محتواي آن چيست و چه عمليات و كارهايي انجام شده و درنهايت به چه شكلي درآمده است؟ اين ها موجب مي شود تا تصور درستي از نهضت حسيني به دست آوريم.
در نوشتار زير به يكي از ابعاد نهضت حسيني پرداخته شده و تلاش گرديده عنصر تبليغي نهضت و پيام آن شناسايي و بر پايه منابع معتبر تحليل و تبيين گردد و روش هاي پيام رساني آن بازخواني شود.

امام علی عليه السلام و قرآن

تصويرى كه قرآن كريم از شخصيت اميرالمؤمنين(ع) ترسيم مى كند صددرصد هماهنگ با تصويرى است كه احاديث ترسيم مى كنند, با تدبّر در ملاكها و جنبه هاى ولايت و واقعيتهاى وجودى زندگى علوى و سيره رسول(ص), آن تصوير كامل مى شود.
ييادآور مى شود كه پژوهش درباره امام على در قرآن تا هنوز به اندازه كافى صورت نپذيرفته است. تا كنون پژوهشى متناسب با موضوع به نظر نرسيده است. اين موضوع جنبه هاى بسيار و بحثهاى گسترده لازم دارد كه وقت فراوان مى خواهد و تلاشهاى گسترده, و قسمت بسيارى از آيات قرآن را در بر مى گيرد… اما ما در اينجا به آنچه كه متناسب با روش مان در اين نوشتار است بسنده مى كنيم; و به اندازه مجال به گونه اى گذرا به آياتى اشاره مى كنيم كه تصويرى از شخصيت امام على(ع) و نقشى را كه در اين دوره پايان رسالت انجام داده نشان مى دهند, و آياتى كه جايگاه آن حضرت را نزد خداوند بيان مى كنند, و برخى ازملاكها و جنبه هاى ولايت آن حضرت.1
آيات در اين زمينه واقعاً بسيار هستند; مى توان آنها را در چند بخش اصلى قرار داد, برخى از آن آيات به صورت عمومى از پيامبران, شهيدان و صديقين سخن مى گويند, برخى به صورت ويژه به تمثيل ولايت على(ع) مى پردازند, مانند هارون و داوود(عليهما السلام), برخى از آيات نيز درباره ايمان, مؤمنان, اوصاف و مسئوليتهاى بزرگ مؤمنان و درجات آنان در نزد خداى سبحان است, و آياتى كه درباره اولياء الله, و قوانين (تولى) و از اهل بهشت, ابرار, متقيان, صالحان و وارثان بهشت سخن مى گويند, و آياتى كه از احوالات مؤمنان در روز قيامت سخن مى گويند, اميرالمؤمنين عليه السلام مثل و مصداق اعلاى برخى از اين آيات پس از رسول اكرم(ص) است. برخى از آيات نيز به گونه اى هستند كه مصداقى جز اميرمؤمنان و خاندان او ندارند, برخى ديگر نيز كسى مصداق آن نخواهد بود مگر از راه تمسّك به ولايت شان.
قسمتى عظيم از آيات يا فقط درباره على(ع) نازل شده است, يا درباره آن حضرت, يا برخى از بنى هاشم و بعضى از مؤمنان.

سيماي موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن

اشاره: سيماي درخشان ائمه هدي (ع) در قرآن كريم همواره روشنگر راه شيعيان و پيروان ايشان بوده و هست و در اين ميان آيات مربوط به موعود آخرالزمان (ع) درياي نوري است كه تلألؤ آن افق‏هاي آينده جامعه بشري را آشكار مي‏كند و به قلب مؤمنين اطمينان مي‏بخشد.
در اين رهاورد قطره‏اي از اين دريا را هديه به پيشگاهش مي‏كنيم.
از هر جزء قرآن كريم يك آيه كه براساس روايات درباره آن وجود مقدس است همراه با حديثي از امامان معصوم (ع) استخراج كرده‏ايم.

عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (1)‌

عرفان مخلصانه امام حسين‌عليه السلام داراى دو بعد علمى و عملى است. بعد علمى بر پايه معرفت شهودى استوار است و در بعد عملى به جهاد مصلحانه مى‌انجامد.در سلوك حسينى تا رسيدن به عرفان علمى، به ترتيب سه روش معرفتى حسى – عقلى، عقلى محض و شهودى (حضورى) در كار مى‌آيد؛ و در جنبه عملى، پس از جهاد مصلحانه درونى و رسيدن به مقام مخلصين، نوبت به جهاد مصلحانه بيرونى و تهذيب جامعه و تاريخ مى‌رسد.
عرفان مخلصانه كه از خودشناسى و خودسازى آغاز مى‌شود، با برخوردارى از شاخصه‌هاى چندى به جهاد و جامعه‌سازى مى‌پردازد. اين شاخصه‌ها كه رابطه‌اى ديناميك با هم دارند و بر تعميق و تقويت يكديگر اثر مى‌گذارند، عبارتند از: زهد، شوق ديدار حق، خشيت، طاعت و عزت. اين روابط در تحليل روان‌شناختى آن‌ها آشكار مى‌شود.

تجلي قرآن در سيره عملي امام علي عليه السلام

پيوند قرآن و على(ع) چونان ژرف و استوار است كه مانند آن را در كسى ديگر نتوان جست. قرآن با روح و جان على(ع) آن گونه درآميخته كه وصف آن ميسّر نيست, قرآن بر على(ع) آن گونه تأثير گذاشت كه پس از پيامبر بر هيچ فرد ديگر تا آن حد تأثير نكرد و على نيز قرآن را آن سان شناخت و به آن عمل كرد كه پس از پيامبر هيچ كس ديگر نه بدان گونه شناخت و نه تا آن حد به قرآن عمل كرد. راز اين پيوند عميق, در سخنان خود آن حضرت آمده است:
(آن گاه كه كودك بودم مرا در كنار خود قرارمى داد و بر سينه خويش مى نهاد و در بستر خود مى خوابانيد, چونان كه تن من را به تن خويش مى سود… هر روز براى من از اخلاق خود, نشانه اى بر پا مى داشت و مرا به پيروى از آن وامى داشت. هر سال در حراء خلوت مى گزيد, من او را مى ديدم و جز من كسى ديگر او را نمى ديد… آن هنگام روشنايى وحى و پيامبرى را مى ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى كردم.)1

رابطه شب قدر با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

خداوند متعال در چهارمين آيه سوره مباركه قدر مي‌فرمايد:
تنزل الملائكه والروح فيها باذن ربهم من كل امر.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرماني (براي تقدير هر كاري) فرود آيند، فعل مضارع «تنزل» دلالت بر تكرار و بقاي شب قدر دارد، و در آيات سوم و چهارم سوره دخان نيز مي‌فرمايد؛ فيها يفرق كل امر حكيم.
در آن شب، هر فرماني، بر حسب حكمت صادر مي‌شود.
اين آيه نيز دلالت بر تجدد و دوام دارد. زيرا هيئت نحوي باب «تفعل» اگر دلالت بر پذيرش يا تكلف يا هر دو مي‌نمايد. ظاهر اين فعل‌ها، خبر از تفريق و تنزل امر در شب‌هاي قدر آينده مي‌دهد.