ديدارهای شخصيت‌ها با امام حسين علیه السلام و ديدگاه‌های آن‌ها

سایر اقدامات امام حسین (ع) در مدت اقامت درمکه ،دیدار با تعدادی از شخصیت ها و بزرگان حاضر در آن شهر بود که نظر همه آنها در باره رفتن امام به سوی عراق منفی بود جز ابن زبیر که در فکر خلافت بود ووجود امام (ع)درمکه مانع توجه مردم به وی می شد، ابن عباس پسر عموی حضرت پیوسته ایشان را از رفتن نهی می کرد زیرا از فریب و مکر کوفیان بر جان اومی ترسید وازوی می خواست به جای عراق به یمن برود که سرزمین پهناوری است و شیعیان زیادی دارد اما امام حسین (ع) نپذیرفت دیدار بعدی ایشان با محمد حنفیه بود که به مکه آمده بود که حضرت در آن دیدارخبر از شهادت خود و اسارت اهل بیتش داد  شخصیت بعدی عبد الرحمن بود که به حضرت فرمود به شهری می روی که کارگزاران یزید در آن هستند و چون بیت المال در دستشان هست و مردم هم بنده درهم و دینارند علیرغم اعلام یاری با شما پیکار خواهند کرد ،البته افراد دیگری هم خدمت حضرت رسیدند تا مانع رفتن ایشان به کوفه بشوند .

فعالیت‌های امام حسین علیه السلام در ایام اقامت در مکه

امام حسین (ع) به مدت چهار ماه و پنج روز در مکه اقامت داشت انتخاب این شهر انتخاب سنجیده ای بود زیرا مکه حرم امن بود و احتمال تعرض دشمن بسیار ضعیف ، از طرفی موسم حج بود و محل اجتماع مسلمانان از سراسر قلمرو اسلامی و مناسب ترین مکان برای رساندن پیام به افکار عمومی ،اما والی مکه در نامه ای به یزید از استقرار امام و اهل بیتش  در مکه و استقبال و رفت و آمدهای مردم خبر داد یزید هم درنامه ای به بنی هاشم ازآنان خواست تا حسین (ع) را از کوشش برای تفرقه بازدارند مردم هم نامه یزید را به حسین (ع) نشان دادندوحضرت آیه ای را که گویای جدایی اسلام از کفر و تبرای متقابل پیامبر باکفار و منکران خدا است در پاسخ نامه نوشت . از اقدامات مهم حضرت در مدت اقامت در مکه نامه نگاری به مردم کوفه و بصره و نیز فرستادن سفیرانی به آنجا بود .آنان نیز در نامه های خود حمایتشان رااعلام کردند .از بصره هم فردی با دو پسرش به سپاه سید الشهدا ملحق شدنداما  بعضی قبایل پیش از حرکت خود به منظور یاری امام حسین (ع) از خبر کشته شدن آن حضرت آگاه شده وبا ندامت و حسرت فراوان  به قبایل خود بازگشتند .

امام حسین علیه السلام در مدینه و ملاقات های ایشان

یزید سه روز بعد از مرگ معاویه به دمشق رسید و در ضمن سخنرانی برا ی مردم ،حکومتش را اعلام نمود و مردم هم با او بیعت کردند سپس درخزانه بیت المال را گشود و اموال فراوانی را بین اهل شام تقسیم کرد و به حاکمان همه شهرها نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند از جمله مدینه و برای این کار از بزرگان قریش شروع کند و نخستین کس امام حسین (ع) باشد که اگر امتناع کرد سرش را برای او بفرستد امام حسین (ع) در مواضع و مجالس متعددی اعلام کرد که با مردی فاسق که آشکارا فسق و فجور می کند و شراب می خورد و با سگ ها و یوزپلنگ ها بازی می کند و بازماندگان پیامبر (ص) را دشمن می دارد هرگز بیعت نخواهد کرد و چون در مجلس والی مدینه هم موضوع اعلام بیعت خویش را به تعویق انداخت  به ناچار تصمیم گرفت دو روز مانده به ماه رجب  شبانه و از طریق جاده اصلی چون از بیراهه رفتن نوعی فرار تلقی می شد ازمدینه به سمت مکه حرکت کند اما پیش از ترک این شهر با تعدادی از مردان و زنان بنی هاشم و بزرگانی از اصحاب  پیامبر(ص) از جمله دو برادرخود یعنی عمر بن علی و محمد حنفیه و نیزامّ سلمه ملاقات کرد . زنان بنی عبد المطلب  هم هنگام خروج امام حسین (ع) از مدینه مشغول عزاداری و نوحه خوانی شدند وهمگی در این دیدار با نهایت حزن و اندوه ایشان را از رفتن به عراق برحذر داشتند .

قضیه ولیعهدی یزید (بخش دوم)

معاویه در سفر دوم خود به مدینه به والی آنجا دستور داد تا با خشونت و شدت عمل بیشتری از مردم برای یزید بیعت بستاند ،  دیدار وی با عایشه و گرفتن رضایت ضمنی از وی ، ترتیب دادن دیدار های خصوصی با بزرگان مدینه ، رفتن به مسجد و روی منبر از فضل و کمال و قرآن خواندن یزید بسیار گفتن حتی علیرغم اعتراض هاو افشاگری های امام حسین(ع)، و نیز اقدامات تبلیغی و فرهنگی از قبیل ترویج و بهره برداری از عقاید و باورهای باطل وا نحرافی نظیر جبرگرایی و امور را به قضا و قدر الهی مستند کردن ، استخدام شاعران با کیسه های  درهم و دینار،نمایش سیمای مذهبی و پذیرفتنی از یزید و وی را در مکه از سوی خود امیر الحاج قرار دادن تا چهره ای معنوی و مقدس و دوست داشتنی از یزید در ذهن مسلمانان نقش ببندد ، تکیه بر شایستگی جوانان هاشمی برای خلافت تا به وسیله این ستایش بتواند تصویر خلافت سالخوردگان را ازخاطره ها بزداید و به جامعه اسلامی چنین القا کند که جوانان هم می توانند خلیفه مسلمانان شوند گرچه سن کمی داشته باشند و به دلیل نداشتن تجارب ارزشمند برای اداره امور مسلمانان شایسته زمامداری نباشند، اینها همه دورنمایی از فعالیت ها و کوشش های معاویه برای طرح و تثبیت جانشینی یزید در سرتاسر قلمرو حکومت اسلامی بود که مآخذ تاریخی آن را ثبت کرده اند .

قضیه ولیعهدی یزید (بخش اول)

یکی از اقدامات معاویه برای تثبیت و تحکیم پایه های زمامداری موروثی سلسله اموی و نیز استمرار اهداف دین ستیزانه خویش ،طرح ولیعهدی یزید بود وی از همان آغازبه جانشینی یزید می اندیشید ولی مشکلات و موانع فراوانی در این راه وجود داشت یکی شخصیت منفی و تبهکار یزید بود و دیگری بنا بر پیمان صلح میان امام حسن (ع) و معاویه خلافت بعد از معاویه از آنِ حسن بن علی (ع) و بعد حسین بن علی (ع) بود و معاویه حق نداشت کسی را به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب کند. جریان بیعت ستاندن برای جانشینی یزید در نیمه دوم دهه پنجم هجری آغاز شدو معاویه با رایزنی هایی که باحُکّام خود انجام داد کم کم مسئله ولیعهدی یزید را مطرح کرد و خود برای گرفتن بیعت سفرهای متعددی به مدینه نمود ،سراغ بزرگان مدینه رفت ، حمایت نمایشی از ولیعهدی یزید در دمشق به راه انداخت و نمایندگان سایرمناطق اسلامی را به شام فراخواند تا از آنها موافقت علنی  بگیرد ومخالفان را مرعوب و درنهایت تسلیم سازد او حتی مخالفانی چون امام حسن (ع) و سعد ابن ابی وقاص را با نیرنگ سم خورانید و آن  دو در اثر آن در مدت یک هفته از دنیا رفتند .با شهادت امام حسن (ع)،تحرکات مجدد معاویه آغاز شد گام بعدی وی بیعت خواهی از مردم مدینه بود با ارسال نامه های پیاپی به شخصیت های برجسته مدینه و نیز به امام حسین(ع) و دعوت از آنان برای بیعت با یزید هر چند که در این میان با مخالفت برخی از جمله مخالفت شدید آن حضرت روبروشد  ،اما عاقبت توانست مسئله جانشینی یزید را در بین مردم ترویج و تثبیت کند.

مواضع امام حسین علیه السلام در برابر حکومت معاویه و مبارزات سیاسی آن حضرت

موضع گیری ها و مبارزات امام حسین (ع) در دهه آخر حاکمیت معاویه بی تردید حکایت از روحیه تسلیم ناپذیری و ظلم ستیزی آن حضرت  در برابر اعمال ضد اسلامی و جنایات معاویه و دستیاران وی دارد آن حضرت همچون جد بزرگوارش صیانت و پاسداری از مبانی و ارزش های اصیل دین و مبارزه با بدعت ها فسادها و انحرافات را وظیفه و رسالت الهی خود می دانست و هرگز جامعه اسلامی را به حال خود رها نکرد چنین برخوردهایی از سوی آن امام در روزگاری که جامعه در زندان جهل ،غفلت ، بی عدالتی و خفقان امویان گرفتار بود در کالبد نیمه جان و رو به مرگ جامعه آن روز کارگر افتاد و افکار و اذهان عمومی مسلمانان رابرای نهضت آن بزرگوار در عصر یزید آماده کرد که مهم ترین اقدامات امام حسین(ع) عبارتند از: مخالفت با ولایتعهدی یزید  بطور صریح که حتی علیرغم قطع حقوق و مستمری همه بنی هاشم از بیت المال  به دستورمعاویه باز هم حضرت راضی به بیعت نشد .نامه کوبنده و افشاگرانه به معاویه که در آن سه جهت گیری سیاسی داشت اعلام مخالفت با نظریه سلطنت معاویه ،معرفی معاویه به عنوان قاتل افراد با ایمان و با اخلاص ،ضرورت جهاد با معاویه که دین را نابود کرده است .تبیین جایگاه و منزلت اهل بیت (ع)و یادآور شدن فضائل و مناقب خاندان پیامبر(ص) و دفاع از آنان به عنوان محورحق .سخنرانی تاریخی و افشاگرانه امام حسین (ع) در اجتماع بزرگ حج در اوج زمان خفقان دوران معاویه :که امام حسین (ع) در مراسم حج به دو فریضه مهم الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر اقدام و ضمن بیداری اذهان حاضران ،سفارش می کند که دیگران را نیز با رعایت احتیاط آگاه کنند و خیانت و فجایع بنی امیه را به آنان گوشزد نمایند. ممانعت از ازدواج یک دختر هاشمی با یزیدکه مانع از وصلت و پیوند دخترزینب کبری (س) با یزید گردید .ضبط اموال دولتی که از بیت المال یمن و از طریق مدینه برای معاویه می رفت توسط امام حسین (ع) این اموال ضبط و میان اهل بیت و وابستگان حضرت تقسیم شد .امتناع از فروش صدقات و املاک به معاویه  . اعلام کفر پیروان معاویه . مبارزه امام حسین (ع) با کارگزاران معاویه : مانند مبارزه با حاکم مدینه و مبارزه با مهره های بنی امیه.

موانع قیام امام حسین علیه السلام بر ضد معاویه (بخش دوم)

و اما سایر اقدامات و روش های معاویه برای تضعیف مخالفان 4-احیا و ترویج فرهنگ و تعصبات جاهلی  :از طریق دوستی با روسای قبایل و تشویق شاعران به سرودن شعر در باره تفاخر قبیلگی ،خودستایی و هجوقبایل رقیب ، تحریک کینه های دوران جاهلیت ورنگ و صبغه دینی دادن به آن با اقداماتی نظیر جعل احادیث از زبان پیامبر (ص) در باره برتری و شرافت خود.5- فشار اقتصادی و شکنجه و آزار مخالفان: ،تحمیل فقروگرسنگی بر متعرضان به ویژه شیعیان و دوستداران خاندان علی (ع)،حاکم کردن جو اختناق و وحشت بر مسلمانان ، قتل عام مردم ، حذف کردن نام دوستداران خاندان علی(ع)  از دیوان و قطع کردن مقرری سالیان و عطایای آنها که این فشار و اختناق در ده سال امامت امام حسین (ع) به شدت افزایش یافت6- تظاهر به دین داری : بنابر گواهی تاریخ ،معاویه شخصی ملحد ،کاملا بی اعتقاد و بی دین بود و نه اعتقاد به اصول اعتقادات و نه پایبندی به احکام و فروعات دین داشت. ارتکاب اعمال زشت و شنیعی از قبیل شراب خواری، رباخواری ،پوشیدن لباس های حریر و زربافت، به خدمت گرفتن مستشاران مسیحی ،ترویج سب و لعن بر امیر المومنین (ع) ،مسموم کردن امام مجتبی (ع) و بسیاری از بدعت های دیگر از دیگر حربه های معاویه برای تثبیت و استقرار حاکمیت خویش بود 7- تقویت روحیه عافیت طلبی و سازش در جامعه اسلامی : معاویه با اجرای تمام ابزارهای قدرت و ترفندهای موذیانه ، ایجاد روحیه سازش و راحت طلبی ، کشاندن جامعه به سکوت و تسلیم و در نتیجه خفه کردن هرنوع حرکت و قیام مردمی در نطفه بدون واکنش در خور توجه از سوی جامعه اسلامی سبب شده بود تا جامعه اسلامی تن به هر سازش خفت باری بدهند  8- تحمیل معاهده صلح بر امام حسن (ع) : بر اساس این معاهده ، امام حسین (ع) نیز مانند برادرش متعهد بود به رعایت آن پایبند باشد گرچه بنا بر گواهی تاریخ ،خود معاویه نه تنها به هیچ یک از مواد پیمان نامه عمل نکرد بلکه برای نقض هر یک از مواد آن از هیچ کوششی فرو گذار نکرد اما اگر امام حسین (ع) قیام می کرد معاویه با ابزار تبلیغاتی و قدرتی که در اختیار داشت می توانست افکار عمومی را بر ضد آ ن حضرت بشوراند که بر علیه مفاد صلح عمل کرده است ،لذا حضرت قبل از هر اقدام مسلحانه ای باید جامعه را برای قیام و انقلاب آماده می کرد که مبارزات سیاسی حضرت از یک سو و نقض پیمان و جنایات معاویه  از سوی دیگر، کمک کرد تا بیداری و جنبش در میان شیعیان شکل بگیرد .

موانع قیام امام حسین علیه السلام بر ضد معاویه(بخش اول)

در پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین (ع) در دوران امامت ده ساله خویش در عصر معاویه قیام نکرد باید به وجود یک رشته مصالح و موانع اشاره کرد که مهمترین آنها عبارتند از :1- شخصیت و شیوه حکومت داری معاویه بود : او در حیله گری و دسیسه چینی سرآمد روزگار خویش بود و از حربه های زیادی برای خلع سلاح مخالفانش و فریفتن افراد سطحی نگر و ظاهر بین و نیز تقویت و تثیبت حکومت و فرمانروایی خویش استفاده می کرد ،2- ترسیم چهره فریبنده از خود و سیمای مخدوش از اهل بیت (ع): کارهایی از قبیل جعل حدیث درمدح خود، ترسیم سیمای مشروع و مقبول از خود،واژگون تفسیر کردن آیات قرآن ، تحریف احادیث پیامبر (ص) متناسب با مطامع و منافع خود و غاصب و نا اهل جلوه دادن اهل بیت پیامبر (ع) از اقدامات معاویه در دوران خلافتش بود 3-ترویج افکار انحرافی و تخدیری :نظیر ترویج دو اندیشه و باور ” ارجاء و جبر “به معنای واگذاری امور به خدا و تسلیم مطلق در برابر حاکم بودن ، منصرف کردن توده مردم از همکاری با رهبران انقلابی ضد اموی ، انزوای سیاسی فرهیختگان و نخبگان ، مشروعیت بخشیدن به حکومت بنی امیه و خود را خلیفه خدا دانستن ، هرگونه مخالفت  با حکومت خلاف شرع تلقی شدن ، حکومت خود را امری ازلی و بنا بر اقتضای قضا و قدر الهی قلمدادکردن ، قداستی دینی و روحانی بخشیدن به اقدامات خود و به دنبال آن صحه گذاشتن از سوی مفتیان مزدور و فقهای سیاست پیشه بر اعمال خود ، تا کاربدانجا رسید که کشتار فرزندان رسول خدا (ص)در روز عاشورا امری مباح و حتی واجب  معرفی شد .

پیشگویی‌های امام حسن علیه السلام درباره تسلط بنی امیه

فتنه زمامداری بنی امیه  فتنه ای مخرب و جان کاه برای جامعه اسلامی بود و امام حسن (ع) هم در باره پیامدهای حاکمیت بنی امیه که خلافت آنان را حرام می دانست  ،فرمود که این امت روی رفاه و آسایش را نخواهنددیدو مبتلا به فتنه ای خواهند شد که از آن رهایی نمی یابند تا نابود شوند .

پیشگویی‌های امیر المؤمنین علیه السلام درباره تسلط بنی امیه

امیر مومنان علی (ع) درهشدارهای خود نسبت به خطر بنی امیه ،آن را به فتنه ای کور و ظلمانی که سیطره اش همه جا را فرا می گیرد و بلای آن دامن گیر افراد صاحب بصیرت می شود تشبیه کرد ه و همانند فتنه های زشت و ترسناک جاهلیت برشمرده بودند ، ودر سخنانی دیگر هم به ستمگری های بنی امیه و ترویج حرام به جای حلال و نقض پیمان و ظلم فساد در سیاست اشاره نموده و وضعیت اسلام و مسلمانان را در آن دوره این گونه ترسیم کرده اند که جنگ با نیکوکاران ، همراهی با فاسقان ، بردگی بندگان ، محرومیت شایستگان ،خواری مومنان، حمایت و تقویت فاسقان ، لعن صالحان ، کشتن حق جویان ، پاداش به باطل جویان رایج می گردد که این امر نتیجه سرپیچی مردم ازحکومت حقّی بود که حضرت علی (ع) از ترس اینکه فردی از بنی امیه خیز برندارد و کتاب خدا را به بازی نگیرد،  عهده دار آن گردیداما مردم دوری جستندو به پیامد های نافرمانی از حق مبتلا گشتند .

پیشگویی‌های پیامبر (صلی الله تعالی علیه و آله و سلم) درباره تسلط بنی امیه

با توجه به ماهیت دین ستیزانه بنی امیه و سابقه دشمنی ها و کارشکنی های آنان در برابر دعوت پیامبر (ص) و نیز نفاق خطرناک آنان که تصمیم گرفته بودند از درون به اسلام ضربه بزنند و بویژه در دستگاه رهبری اسلام نفوذ کنند این مسئله هرگز از نظر پیامبر اسلام (ص) پنهان نبوده و در هر مناسبتی به مسلمانان در این باره  هشدار می دادند. در مآخذ تاریخی و حدیثی کهن و نیزدر تفاسیر شیعه و اهل سنت ،اخبار فراوانی مبنی بر زمامداری بنی امیه بر جامعه اسلامی و انحراف مسلمانان از مسیر اسلام حقیقی و ناب محمدی در آینده نزدیک وجود داشته است .

بررسی مسئله‌ی علم امام حسین علیه السلام به شهادت، و تلاش برای تشکیل حکومت

همه اندیشمندان شیعه معتقدند که امامان همانند پیامبر با اذن خداوند دانشی وسیع و فراتر از علم افراد عادی دارند و از اموری آگاهند که افراد عادی از آنها خبر ندارند سخن اینجاست که اگر امام (ع)به فرجام کار و سرنوشت خویش آگاهی کامل داشت چرا  دانسته خود را به کشتن داد و به دست خویش زمینه را برای وقوع یکی از زشت ترین جنایت ها در طول تاریخ بشریت فراهم آور د ؟ در پاسخ باید گفت که امام معصوم دو گونه علم و آگاهی دارد علم ظاهری و علم باطنی که در مقام علم ظاهری مکلف به رعایت ظاهر است و وظایف اجتماعی خویش را بر اساس این تکلیف انجام می دهد اما در مقام آگاهی باطنی علم به لوح محفوظ است که تخلف ناپذیر می باشد و امام اختیاری ندارد تا خلاف آن علم عمل کند ،پس تناقصی به وجود نمی آید زیرا در این جا دو تکلیف با دو جهت مطرح است تکلیف به شهادت از جهت باطن و تکلیف به تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی از جهت ظاهریعنی حرکت امام (ع) از مدینه به سوی کوفه بر اسا س تکلیف ظاهری آن حضرت بوده اگر چه تکلیف باطنی آن بزرگوار شهادت در راه خدا بوده است از طرفی اعطای چنین علمی از جانب خدا به ولیِّ امرش نشان قرب و منزلت والا و شایستگی آن حضرت از آگاه شدن به اسرار و امور نهانی الهی است ولی از طرفی هم  مسئولیت و تکلیف امام دشوارتر شده زیرا با وجود این آگاهی باید در مقام عمل از این آزمون بزرگ سرافرازبیرون آید و نهایت عبودیت و سرسپردگی را به معبود خویش نشان دهد و صد البته که اجر تحمل و موفقیت در چنین آزمون دشواری ،ماناوجاویدان ماندن این نهضت در طول تاریخ بشریت است.

نقش دعوت و بیعت کوفیان در قیام عاشورا[1]

دعوت و بیعت مردم کوفه با امام حسین (ع) هرگز یکی از علل و عوامل مهم برپایی نهضت عاشورا نبود و هیچ نقش تعیین کننده نداشت، بلکه بیشترین اثری که داشت این بود که آن حضرت احساس وظیفه و تکلیف کرد که در ادامه نهضت خود به سوی آنان حرکت کند و از یاریشان برای تحقق اهداف الهی اش بهره مند شود، بنابراین دعوت کوفیان یکی از علل قیام نبوده و انتخاب کوفه فقط به عنوان مرکز قیام بوده است ،به چند دلیل،اول :سید الشهدا (ع) به صراحت اعلام کرده بود که خلافت یزید بر ای امت اسلامی مصیبتی بزرگ است که در صورت استمرار آن اصل اسلام از بین خواهد رفت ،دوم :نامه کوفیان زمانی رسید که حضرت قیام خویش را با رفتن به سوی مکه آغاز کرده بود،سوم :باید حضرت تا زمانی که صد در صد و عملا یقین به همراهی آنان پیدا نکرده بود دعوتشان راپاسخ نمی داد، چهارم :زمانی که حضرت از نقض بیعت کوفیان و شهادت سفیر خود آگاه شد از ادامه قیام منصرف نشدوبا یزید هم از باب اضطرار و حفظ جان خود بیعت نکرد. پس دعوت کوفیان در اصل شکل گیری نهضت حسینی نقشی نداشته چنانکه پیمان شکنی آنها هم در جلوگیری از ادامه نهضت حضرت هیچ تاثیری نداشت .

فلسفه و اهداف قیام عاشورا از دیدگاه امام حسین علیه السلام

با توجه به این که بهترین و مطمئن ترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سید الشهدا(ع) ،کلمات خود آن حضرت یا امامان دیگر در این باره است با بررسی مجموعه خطبه ها ، سخنان ،نامه ها و وصیت نامه امام حسین (ع) که در باره اهداف و انگیزه های قیام عاشوراست  به تفسیر و تحلیل آنها می پردازیم . اهداف اصلی حضرت از قیام عاشورا عبارتند از  :احیای مظاهر و نشانه های اسلام اصیل و ناب محمدی ، اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمین های اسلامی، تامین امنیت مردم ستم دیده ، فراهم کردن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی ،امر به معروف ونهی از منکر، عمل به سیره رسول خدا (ص) و امیر مومنان (ع) ، از بین بردن بدعت هاو ترک فرمان برداری ازخدا و اطاعت شیطان وآشکار شدن فساد در زمین وتعطیل شدن حدود الهی و حلال نمودن حرام خدا و بالعکس و نیز اختصاص دادن بیت المال به حاکمان بنی امیه ،لذا همه اینها دلایل  نپذیرفتن زندگی ذلت بار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت اخروی از سوی سید الشهدا (ع) بود.