عالم ذرّ

ر پايه متون معتبر دينى، انسان پيش از گام نهادن در دنيا عوالمى را پشت سر گذاشته است. وجود انسان در دو عالم ارواح و ذرّ به روشنى در روايات اهل‌بيت : بيان شده است. اين عوالم از نظر انسان‌شناسى و معرفت‌شناسى اهمّيّت فوق‌العاده‌اى دارند؛ زيرا به تصريح قرآن كريم و روايات معتبر معصومان : خداى تعالى در عوالم پيشين، انسان‌ها را مورد تفضل قرار داده و معرفت خويش را به آنها عطا فرموده است. بنابراين انسان‌ها به هنگام قدم نهادن به اين دنيا از معرفت خداوند برخوردارند. لذا خداوند از آنها مى‌خواهد كه به آن معرفت اقرار آورند، و نام اين عمل را «ايمان» نهاده، چنان‌كه سرپوش نهادن بر اين معرفت را «كفر» ناميده است.

انسان در عالم ذرّ: آراء و اقوال دانشمندان قرن 15

عالم ذرّ، از مسائلى است كه در قرآن و روايات، درباره آن سخن رفته است و شناخت آن به فهم معناى توحيد، كمك مى‌رساند. در اين گفتار، نظرات يازده تن از دانشمندان قرن پانزدهم هجرى در اين مورد، نقل و نقد و بررسى مى‌شود. ازجمله: سيد محمّد حسين طباطبايى، ميرزا حسنعلى مرواريد، سيد عبدالرسول جهرمى، عبدالله جوادى آملى، محمّدتقى مصباح يزدى، ناصر مكارم شيرازى.

انسان در عالم ذرّ: آراء و اقوال دانشمندان قرن 4 تا 8

عالم ذرّ يكي از مراحلي است كه انسان قبل از ورود به اين دنيا پيموده است. انسان در عالم ذرّ، خداي خود را شناخته و به وحدانيّت او شهادت داده است. در اين گفتار، ديدگاه‌هاي هفت تن از بزرگان شيعه از قرن چهارم تا هشتم بررسي و نقد شده است.

عالم اظلّه و ارواح: بررسى آراى دانشمندان قرن 4 تا 8

خداوند ارواح همه انسانها را دو هزار سال پيش از ابدانشان، خلق كرد و ارواح به صورت جنود مجنَّده با يكديگر ائتلاف و اختلاف داشتند. دانشمندان شيعى از قرن چهارم تا قرن هشتم هجرى، درباره تقدّم خلقت ارواح بر اجساد اقوالى ارائه كرده‌اند و در موضوع حيات ارواح، به استناد روايات و اخبار، به پژوهش و تحقيق پرداخته‌اند در اين مقاله، آراى شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ شهاب الدين سهروردى و سيّد حيدر آملى بررسى شده است.

معرفت و هدايت، فعل خداست ديدگاه هاى دانشمندان شيعه

آيا معرفت خداوند سبحان، نظرى و اكتسابى است يا بديهى و ضرورى؟ اين معرفت، فعل خداوند است يا محصول درك عقلى انسان؟ نگارنده در اين گفتار، پاسخ اين پرسشها را از سخنان بيست تن از عالمان شيعهى اماميّه استخراج كرده و به نقل و نقد و بررسى آنها پرداخته است. گفتار اين عالمان، به ترتيب زمانى ـ از قرن سوم تا پانزدهم هجرى قمرىـ مرتّب شده است. در اين مقاله، سخنان برخى از بزرگان شيعهى اماميّه مانند ابراهيم نوبختى، شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ طوسى، ابوالصّلاح حلبى، علّا مه حلّى، ابنميثم بحرانى، محقّق حلّى، شهيد اوّل، شهيد ثانى، ملّا صالح مازندرانى، شيخ مرتضى انصارى، آقا ضياء عراقى و آيت‌الله سيّد ابوالقاسم خويى مرور شده است.

تواتر وصحت حديث غدير از ديدگاه دانشمندان اهل سنت وكتاب‌هايي كه در باره سند حديث غدير نوشته شده :

حديث غدير ، برترين دليل شيعه بر ولايت امير مؤمنان عليه السلام است كه با سند‌هاي صحيح و به صورت متواتر از طريق شيعه و سني نقل شده است ؛ اما در عين حال برخي از علماي اهل سنت كه اعتراف به چنين مطلبي برايشان ناگوار و پذيرش چنين حقيقتي سخت بوده ، چشمان خود را بسته و صحت آن را زير سؤال برده‌اند !
از جمله ابن حزم اندلسي ظاهري كه با دفاع از ابن ملجم مرادي ، عداوت خود با امير مؤمنان عليه السلام را علني كرده است ، در كتاب الفصل خود مي‌نويسد :

نظر علماء و دانشمندان اهل سنت درباره حادثه عاشورا ولعن یزید ابن معاویه :

در میان خانواده‌ی اموی،ابوالفرج اصفهانی، یزید را لعن می کند. بعد از او جاحظ و قبل از جاحظ، از حسن بصریاین مسأله‌ء لعن آغاز می شود. میان بزرگان اهل سنت کسانی مثل حسن بصری، ابوحنیفه،عبدالحمید جعفر، ابن عجلا‌ن،‌عمربن جاحز، عبدالقاسم سلیمان طبرانی، قاضی ابوالعلا‌یحنبلی، ابوالقاسم شافعی، محمدبن طلحه دمشقی، عبدالفرج بن جوزی،‌ابومظفر شمس الدینسبط جوزی،‌سعدالدین تفتازانی، شمس الدین ذهبی،‌جلا‌ل الدین محمد مولویبلخی،‌حمدالله مستوفی، عبدالرحمن بن خلدون،‌علی بن محمد مالکی، ابن صباغ، عبدالرحمنجامی، ‌فضل‌الله روزبهانی، خونجی، شمس الدین،‌ابن حجر و سیوطی از مهم‌ترین شخصیت هاییهستند که لعن یزید را مطرح کرده اند و به صورت علنی یزید را واجب اللعن دانستهاند”

امام جواد (عليه السلام) الگوى دانشمندان جوان

پيشواى نهم شيعيان حضرت امام محمد تقى (عليه السلام) نخستين رهبر الهى است كه در ميان امامان شيعه در خردسالى مسئوليت مقام رفيع امامت را عهده دار گرديد.آن گرامى در سال 203 قمرى و در سن هفت سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش اين مسؤوليت را پذيرفته و عملاً به هدايت و ارشاد مردم پرداخت.

امام باقر علیه السلام از نگاه دانشمندان اهل سنّت

ابن حجر هَیْثَمی درباره امام باقر علیه السلام می نویسد:«ابو جعفر محمّدٌ الباقر سُمِّی بذالک مِنْ بَقَرَ الاَْرضَ ای شَقَّها وَ آثارَ مُخْبَئاتِها وَ مَکامِنها فلذالک هُوَ اَظْهَرَ مِنْ مُخْبَئاتِ کُنُوزِ المعارِف و حقائق الاحکام ما لایخفی الاّ علی مُنْطَمِسِ الْبَصیرة اَو فاسِدِ الطّویّة وَ مِنْ ثمّ قیل فیه هو باقِرُ العلم وَ جامعه و شاهِرُ علمِه وَ رافِعُهُ؛
لقب باقر برای ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنج های پنهان آن است، بدین جهت که او از گنج های پنهان معارف و حقایق احکام آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی بصیرت و دل های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده ی علم خویش نامیده اند.