چرا شيعه، خلافت را تنصيصى مى داند؟

برخی با گرفتن ژستی روشن فکر مآبانه، نسبت به سیاست تنصیص رهبری امت، اشکال کرده و می گویند: چرا این منصب باید از سوی معصوم قبلی تعیین شود؟ این کار به دور از عقل است و اسلام نیز طبیعتا با این کار غیر عقلایی مخالف است. بنابرین آنها می گویند: «رهبری امت به دست مردم تعیین می شود». این حرف اولین بار از سوی پیروان مکتب خلفا شکل گرفت. آنها با این ادعا که پیامبر صلیاللهعلیهوآله، کسی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکرده است، از حمایت از امیرمؤمنان دست کشیده و پی به انکار خلافت بلافصل ایشان می زنند. در این وجیزه، مختصرا سعی شده است تا با مبادی دینی اسلام، به این شبهه پاسخ داده شود.
با توجه به اینکه خلیفه و وصی حضرت موسی علیهالسلام، یوشع بن نون بوده است، چگونه می توان با حدیث منزلت، بر وصایت و خلافت امیرالمؤمنین استناد کرد؟

از جمله شبهاتی که مخالفین خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام بر حدیث منزلت وارد کرده اند، این است که آنها می گویند: «پس از حضرت موسی علیهالسلام، خلافت و وصايت به دست يوشع بن نون رسید نه هارون؛ زیرا هارون قبل از حضرت موسيعلیهالسلام از دنيا رفته بود. با این وجود شیعیان چگونه با حدیث منزلت به وصایت امیرالمؤمنین علیهالسلام استنباط می کنند»؟
به فضل الهی این شبهه نیز از منظر محققین شیعه به دور نبوده است و به آن پاسخ های محکمی داده اند که ما در این وجیزه مختصراً، به بخش هایی از این پاسخ می پردازیم.