مباهله ، آخرين راهكار در حوزه روشنگری

اشاره: چرا مباهله و نفرين به جاي مناظره و گفت و گو راه نهايي انتخاب شد ؟ پرسشي كه ذهن بسياري را به خود مشغول مي دارد اين است كه اگر پيامبران براي هدايت و راهنمايي آمده اند و اگر آنان از روي لطف الهي بر انگيخته شده اند و اگر آنان مظهر و تجلي كامل رحمت و مهر و دلسوزي براي بشريت هستند، چرا اقدام به نفرين و يا درخواست نابودي اقوام و امت ها و حتي بشريت مي كنند و خشك و تر و پير و جوان را مي سوزاند و نيست و نابود مي كنند؟ چنان كه بنا به گزارش قرآن، در واقعه طوفان نوح اتفاق افتاد و جز گروهي اندك كه در كشتي بودند رهايي نيافتند. مگر پيامبران به عنوان راهنمايان و روشنگران و آموزگاران سعادت و خوشبختي بشر بر انگيخته نشده اند؟ اگر چنين است پس چرا با اين همه ابزارها و راه و روش هاي روشنگري ، رفتاري غير اخلاقي و خشونت بار در پيش گرفتند و اقدام به لعن و نفرين و نابودي انسان گرفته اند؟
پاسخ به اين پرسش ها و پرسش هاي ديگري از اين دست ما را واداشته است تا از زاويه ديگري مساله مباهله را هم به عنوان يك رخداد تاريخي و هم به عنوان يك حكم عمومي و دستور و معجزه جاودان مورد بررسي و تحليل قرار دهيم. در نوشتار مباحثي را كه ديگران در مساله اثبات حقانيت اهل بيت(ع) و جايگاه و منزلت و مانند آن را مطرح كرده اند ، پرداخته نمي شود و به همان مقدار بسنده مي شود. براي خوانندگان اين امكان فراهم است تا با مراجعه به نزديك ترين منابع كتابخانه اي شمه اي از موضوع و مباحث پيراموني آن به دست آورند. از آن جايي كه اين آيه و مباحث آن با مباحث كلامي و درگيري هاي فرقه اي پيوند استواري خورده است ، كتب زيادي به طور مستقل يا رساله هاي كوچك و بزرگ تدوين و چاپ شده است. بنابراين لزومي ديده نمي شود تا همان مباحث درباره باز نويسي و گزارش شود. از اين جهت ما را از ناديده گرفتن آن بخش معذور داريد.
بصيرت پيامبر(ص) دركلام وحي

بصيرت و روشن بيني، نوعي علم و آگاهي خاص است كه ارتباط نزديك با ادراك حقايق از طريق دل و قلب دارد. از اين رو گاه از آن به روشن دلي نيز ياد مي شود. هر انساني به بصيرت دست نمي يابد و چنان كه قرآن بيان مي كند بيش تر مردم به هنگام مرگ و فرو افتادن لايه هاي ظاهري دنيا از پيش چشم دل است كه به بصيرت دست مي يابند كه اين بيش تري مردم نيز اصولا چشم دلشان به دوزخ و آتش سوزان آن روشن مي شود.بي گمان پيامبر اكرم(ص) به سبب برخورداري از تمامي اسماي الهي از جمله بصير و فعليت يابي همه كمالات وجودي دروي، مظهر تمام وكامل آنهاست.لذا مي توان گفت كه «خلق الله آدم علي صورته، خداوند آدم را بر صورت خويش آفريد» حضرت محمد(ص) همان صورت كمالي الهي است. بر اين اساس برخورداري وي از ضميري روشن و آگاه و بصيرتي تام وكامل، امري طبيعي است.
نويسنده دراين مطلب برآن است، اين وجه از وجوه كمالي و مظهريت اسماي الهي حضرت ختمي مرتبت را براساس آموزه هاي وحياني قرآن، تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.