بررسی زمینه های پیدایش پدیده خروج در صدر اسلام (با تأکید بر عملکرد قبایل ربیعه و تمیم)

ماجرای حکمیت با خاتمه جنگ صفین، به پیدایش فرقه خوارج در جهان اسلام منجر گردید. از آنجا که بروز حوادث و رخدادها معلول علتهای متعددی می باشند که در بستر مناسبات اجتماعی جامعه شکل گرفته و زمینه رشد می یابند، پدیده خروج نیز از این شرایط مبرّاء نبود. شناخت زمینه های بروز شعار این پدیده می تواند نگرش سطحی کنونی به گروهی که در برابر علی سر دادند را تغییر دهد. « لاحکم الا لله » در این مقاله، این حرکت حرکتی فی البداهه تلقی نشده، بلکه جریان سازما ن یافته ای دانسته شده که نزدیک به چهار دهه مترصد چنین موقعیتی بوده است؛ از این رو نگارنده بر آن است تا زمینه های تأثیر گذار در سر برآوردن این پدیده را واکاوی کند. به نظر می رسد نظام اجتماعی برگرفته از ساختار قبیله ای، نوع معیشت ناشی از شرایط زیست محیطی، منافات تربیت اجتماعی با محدودیتهای دینی و پافشاری گروههای قبیله ای خاص در تقابل با قریش، از عوامل عمده زمینه های پیدایش پدیده خروج در ماجرای حکمیت و تداوم آن در دور ههای بعدی بوده است.

بستر تاريخى مفاهيم سياسى – اجتماعى حادثه‏ ى کربلا

در اين نوشتار با بررسى واژه‏ هاى به کار رفته در حادثه‏ ى عاشورا و پى‏گيرى سابقه‏ ى تاريخى آنها کوشش شده است ‏بستر وقوع اين حادثه و زمينه‏ هاى آن شناسايى شود . با ره‏گيرى مفاهيم استفاده شده در اين حادثه و بيان پيشينه‏ ى تاريخى آنها مشخص مى‏شود، که حادثه‏ ى کربلا صرفا يک حادثه‏ ى نظامى نبوده و يک‏باره به وقوع نه پيوسته است، بلکه به نحوى امتداد اختلافات و درگيرهاى گذشته است . تمايز افکار و عقايد دو طرف از خلال بررسى معناى نهفته در واژه ‏هاى به‏ کار رفته و روشن ساختن مراد کاربران آنها مشخص گرديده است .
در اين مقال با بررسى واژه‏هاى شيعه‏ ى على، شيعه‏ ى عثمان و دين على و دين عثمان نشان داده ‏ايم که حادثه‏ ى عاشورا نقطه‏ ى عطفى براى تمايز شيعيان اعتقادى از ديگر گروه‏ها بوده است و با بررسى واژه‏هاى سنت و بدعت، و امام، وصى و ذريه به پشتوانه‏ ى اعتقادى اين دو جريان پرداخته و در ادامه با بررسى واژه ‏هاى مربوط به فرمان‏بردارى، همچون: سمع، طاعت، خروج، عصيان و فتنه، به انحرافى که به نفع قدرتمندان در برداشت از اين واژه‏ها راه يافته اشاره کرده‏ايم . در پايان با بررسى مفاهيمى هم‏چون: ذمه، ثار، نصر و صله‏ى رحم روشن کرده‏ايم که جامعه‏ى اسلامى پس از پيامبر به سوى ارزش‏هاى دوره‏ى جاهلى گام برداشته و اين کلمات را نه در معناى تغيير يافته‏ ى دوره ‏ى اسلامى، بلکه در همان معناى سابق به کار برده است .