این دو کودک که جدا گشته ز پیکر، سرشان

این دو کودک که جدا گشته ز پیکر، سرشان می‌بَرَد دل ز همه، حُسن خدا منظرشان   سرشان  گشته جدا از تن و پیدایت هنوز جای گل بوسه‌ی مسلم، به رخ انورشان   داغ بابا به جگر، گوشه‌ی زندان، یک سال خون دل ریخته پیوسته ز چشم ترشان   باور شمع هم، این قصه‌ی جان‌سوز […]

سلام ما به جوانی که مُسلمش، پدر است!

سلام ما به جوانی که مُسلمش، پدر است! به جلوه، منزلتِ آن پدر از این پسر است   در آسمان بنی‌هاشم، او ستاره‌ی عشق ز دودمان عقیل و در آن صدف، گهر است   محمد است به نام و مُسلّم است به فضل نه مسلم است و به ایثار، مسلمِ دگر است   چو دید، […]

دو گل از بوستان مصطفی خوابیده‌اند، اینجا

دو گل از بوستان مصطفی خوابیده‌اند، این جا دو طفل نازنین، خواب پریشان دیده‌اند، این جا   دو گلبرگ تَر، از گل‌های حُسن یوسف زهرا دو غنچه از گلستان وفا را چیده‌اند، این جا   دو ریحان بهشتی‌بو، دو زیبایی هلال ابرو دو قرص ماه، از آل علی تابیده‌اند، این جا   اگر شد دیده‌ها […]