غارت جامه های امام حسین علیه السلام 7

خوارزمی گوید: مردی نابینا و بیدست و پا را دیدند که میگفت: خدایا از جهنّم نجاتم بخش. گفتند: عقوبتی بر تو نمانده است؛ تو نجات از آتش را میخواهی؟ گفت: من در زمرهی کسانی بودم که در کربلا با حسین (ع) جنگیدند. چون وی کشته شد، شلوار و بند خوبی بر وی دیدم. این پس […]
اسب امام حسین علیه السلام 3

علّامه مجلسی گوید: چون خواستی آن حضرت را در این روز با این زیارت (ناحیهی مقدّسه) زیارت کنی کنار آن بایست و بگو: اسب تو شتابان و شیههزنان و گریان به طرف خیمهگاه تو آمد. زنان چون اسب تو را خجالتزده و با زین واژگون دیدند، از خیمهها بیرون آمدند. گیسو پریشان و بر صورت […]
محل دفن سر مطهّر امام حسین علیه السلام 2

ابن جوزی گوید: دربارهی محلّ دفن سر مطهّر اقوالی است. معروفترین آنها آن است که به کربلا برگردانده، با بدن دفن کردند. قول دیگر آن است که در مدینه، در کنار قبر مادرش فاطمه (ع) مدفون است. ابن سعد گوید: چون سر به مدینه رسید، سعید بن عاص والی مدینه بود. آن را جلو […]
قاتل تبهکار 4

خوارزمی گوید: در آن حال سنان بر او حمله کرد و نیزهای زد و او را به خاک افکند و به خولی گفت: سرش را جدا کن. او نتوانست و دستانش لرزید. سنان به او گفت: دست و بازویت شکسته باد! نصر بن خرشه یا شمر (که پیسی داشت) فرود آمد و با پایش بر […]
سیب بهشتی 1

فتال نیشابوری گفته است: امّ سلمه گوید: پیامبر (ص) نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو میکردند که حسن بن علی (ع) در زد. رفتم تا در را باز کنم. دیدم حسین (ع) هم با اوست. هر دو وارد شدند. چون چشمشان به جدّشان پیامبر خدا افتاد، جبرئیل در نظرشان مانند […]
وداع امام حسین علیه السلام 1

علّامه مجلسی گفته است: در بعضی کتابها آمده است که امام حسین (ع) چون به هفتاد و دو شهید از اهل بیت خویش نگاه کرد، رو به خیمه صدا زد: ای سکینه! ای فاطمه! ای زینب! ای امّ کلثوم! خداحافظ! سکینه صدا زد: پدر! آمادهی مرگ شدهای؟ فرمود: چگونه آماده نشود کسی که یار و […]
هجوم به خیمههای امام حسین علیه السلام

خوارزمی گوید: میان او و خیمهگاه فاصله انداختند. بر سر آنان فریاد کشید: وای بر شما! ای پیروان آل ابیسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، پس در این دنیای خود آزاده باشید و اگر عرب هستید –آنگونه که میپندارید- به شرافت خانوادگی خود برگردید. شمر ندا داد: ای حسین! چه میگویی؟ فرمود: میگویم […]
به میدان رفتن امام حسین علیه السلام

خوارزمی گوید: سپس برخاست و بر اسب خویش سوار شد و در مقابل آن گروه ایستاد. شمشیرش را در دست گرفته بود، از خود ناامید شده و آهنگ شهادت داشت، در حالی که میفرمود: من فرزند علیّ نیک رفتارم، از دودمان هاشم و آنگاه که فخر کنم، همین افتخار مرا بس. جدّم رسول خداست، بهترین […]
شهادت اصحاب- عبد الله بن عمیر 1

طبری به نقل از ابو مخنف و او از قول ابو جناب روایت کند: مردی از ما به نام عبد الله بن عمیر از بنی علیم ساکن کوفه شده، در نزدیکی چاه جعد از قبیلۀ همدان خانهای گرفته بود. از بنی نمر همسری داشت به نام امّ وهب دختر عبد. در نخیله، کوفیان را دید […]
گفتگوی امام حسین علیه السلام با کوفیان 1

شیخ صدوق گوید: امام برخاست و تکیه بر شمشیر خود داد و با صدایی رسا ندا داد: شما را به خدا آیا مرا میشناسید؟ گفتند: آری، تو پسر و نوادۀ رسول خدایی. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید جدّم رسول خداست؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا آیا میدانید مادرم فاطمه دختر پیامبر […]
آمادگی عمومی در دو لشکر 4

شیخ صدوق با اسناد خود از امام صادق علیه السلام چنین روایت میکند: امام آنان را برای جنگ آرایش داد و دستور داد در گودال پشت لشکرگاه خود آتش افروختند تا از یک سو با آنان بجنگد. سوارهای از سپاه عمر سعد به نام ابن ابی جویریه چون نگاهش به آتشهای برافروخته افتاد، دست و […]
هجوم سپاه عمر سعد به طرف امام

خوارزمی گوید: چون نامۀ ابن زیاد به عمر سعد رسید و حسین را از آن آگاهانید، کسی از سوی عمر سعد ندا داد: ای سپاه خدا! سوار شوید. آنان سوار شدند و به طرف اردوگاه امام حسین (ع) تاختند. امام آن لحظه نشسته سر بر زانویش نهاده بود. صدای فریاد و شیون زینب را شنید […]
پیشگویی فرشتگان از شهادت امام حسین علیه السلام 16

ابن اعثم کوفی با سند خویش از طریقهای متعدّد از امام صادق (ع) و آن حضرت از پدران خویش همین حدیث را با اندکی کم و زیاد، نقل کرده است. گفته است: اوّلین خبر در این مورد از امّ الفضل، همسر عبّاس بن عبد المطلب نقل شده که گفته است: خوابی دیدم که بسیار هراسان […]
پیشگویی فرشتگان از شهادت امام حسین علیه السلام 15

طریحی روایت کرده است: … فاطمه (ع) حسین (ع) را در هنگام سپیدهدم به دنیا آورد. قابلهاش یکی از حوریان بهشت به نام لعیا بود. ناف او را برید، با حولهای بهشتی او را خشک کرد، دو چشم او را بوسید و در دهانش آب دهان افکند و به او گفت: خجسته باد فرزندی چون […]