تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم

تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم سوختم وز دل پُردرد، دعایت کردم آخرین توشه‌ام از عمر تو این بود، علی! که غم‌انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من می‌سوزم که چرا تشنه‌لب از خویش، جدایت کردم؟ گر کمی آب نبودم که رسانم به لبت داشتم اشکی و […]

سلام ما به حسين و به پاره ی جگرش!

سلام ما به حسين و به پاره ی جگرش! که پاره شد جگرش، از شهادت پسرش   به ُخلق و خو علی آیينه ی پيمبر بود  صدف علّی و به فضل و ادب، علی گهرش    خميد قامتش از داغ اکبرش زآن پيش که بشکند ز فراق برادرش، کمرش    ز پاره پاره تِن اوفتاده […]

گریه کردم به تو و از تو ، نوایی نرسید

 گریه کردم به تو و از تو ، نوایی نرسید هر چه گفتم پسرم ! هیچ صدایی نــرسید   بوسه دادم به لبت تا که لــبــی بگشایــی از لبِ غرق به خون تو ، نوایی نرســید   سوخت ازداغ تو ، بابا ! جگرِسوخته ام  سوی این سوخته دل ، باد صبایی نرسید   گر […]

خورشید بود و جانب مغرب، روانه شد

خورشید بود و جانب مغرب، روانه شد چون قطره بود و غرق شد و بی‌کرانه شد آیینه بود و خُرد شد و تکّه‌تکّه شد تسبیح بود و پاره شد و دانه‌دانه شد یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافت یک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد آب فرات، لایق نوشیدنش نبود با جرعه‌ای […]

روان به جانب میدان، علی اکبر شد

روان به جانب میدان، علی اکبر شد جهان به دیده‌ی لیلا ز شب سیه‌تر شد چون بر شد از افق خیمه هم‌چو بدر منیر جهان ز پرتو رخسار او، منوّر شد به سر نهاد چون عمّامه‌ی رسول خدا عیان دوباره به خلق خدا، پیمبر شد به کف گرفت چون تیغ و نشست چون به عقاب […]

دل ناتوان لیلا، ز غم تو می‌گدازد

دل ناتوان لیلا، ز غم تو می‌گدازد چه کند اگر نسوزد؟ چه کند اگر نسازد؟ تو سوار روی نی، مادر دل کبابت از پی نه عجب اگر که در پای نی تو، سر ببازد تو اگر چه سربلندی، نظری به زیر پا کن که نظر به زیردستان، به بزرگ می‌بَرازد تو همان دولتی، سایه‌فکن بر […]

در رزمگاه عشق نه فرق پسر شکست

در رزمگاه عشق، نه فرق پسر شکست گویی درست، شیشه عمر پدر شکست   پشتی که جز مقابل یکتا دو تا نشد پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست   تا شد سپر به تیغ، سر شبه مصطفی   سر، شد دو تا و  رونق «شق القمر» شكست   شد با سر شکسته ز زین […]