روضه حضرت علی اصغر سلام الله علیه

عاقبت سر مطهر حضرت علی اصغر علیه السلام

آیا سر مطهر فرزند شیرخواره امام حسین(ع) نیز به همراه سر دیگر شهدا به کوفه و شام برده شد؟
فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی

فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی ز آنروز تا به دامن محشر گریستی زاشک ستاره، دیدهی گردون تهی شدی بروی بقدر زخم تنش،گر گریستی ای کاش چون فلک بدی اعضا، تمام چشم! تا بهر نور چشم پیمبر گریستی کشتند و از نشان از مسلمانی، ای دریغ! آن را که از غمش، دل کافر […]
نفاق و خطرناک تر از نفاق 7

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي»[2] «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى»[3] چه زمانی نفاق رخ میدهد؟ بحث ما نفاق و خطرناکتر از نفاق است. اینکه در چه شرایطی در […]
شهادت شیر خواره 7

قندوزی گفته است: امّ کلثوم گفت: ای برادرم! سه روز است که فرزندت عبدالله آب ننوشیده است. از این گروه آبی بخواه تا سیرابش کنی. امام، کودک را گرفت و پیش آن قوم برد و فرمود: ای گروه! یاران و عموزادگان و برادران و فرزندانم را کشتید و همین کودک شش ماهه باقی مانده است […]
شهادت شیر خواره 2

خوارزمی گوید: … چون امام حسین (ع) مرگ افراد خانواده و فرزندان خود را دید و جز خود او و زنان و کودکان و فرزند بیمارش کسی نمانده بود، ندا کرد: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که دربارهی ما از خدا بترسد؟ آیا یاریگری هست که با […]
شهادت شیر خواره 1

سیّد بن طاووس گفته است: چون حسین (ع)، شهادت جوانان و دوستانش را دید، تصمیم گرفت که با خون خویش به نبرد دشمن بپردازد. صدا زد: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که دربارهی ما از خدا بترسد؟ آیا یاریگری هست که با یاری کردن ما به […]
اگر چه عمر جاویدان گرفتی

اگر چه عمر جاویدان گرفتی چه زود، ای عمر من! پایان گرفتی! به طومار شهادت، مُهر گشتی زدست دوست، این عنوان گرفتی چنان لبتشنهی دیدار بودی که آب از چشمهی پیکان گرفتی چو پای رفتن میدان نبودت به دست من، ره میدان گرفتی چنان پروازی، ای پر بسته! کردی که جا در گلشن رضوان گرفتی […]
سلام ما به حسین و علی اصغر او

سلام ما به حسین و علی اصغر او! امیر عشق که گهواره بود! سنگر او رضیع داده خدایش، نشان سربازی صغیر برهمه، پیدا مقام اکبر او شکفت لاله عصمت به روی دوش حسین چو تیر حرمله آمد به یاس حنجر او مجال گریه نبودش که خنده کرد علی حسین، مات از حال […]
لبّیک ای پدر که منت یار و یاورم

لبّیک ای پدر که منت یار و یاورم در یاری تو نایب عبّاس و اکبرم مدهوش باده ی خم میخانه ی غمم مشتاق دیدن رخ عمّ و برادرم آب ار نمی رسد به لبِ لعلِ نازکم شیر ار نمانده در رگ پستان مادرم در آرزوی ناوک تیر سه شعبه ام در حسرت […]
الا! اهل حرم! من از یم خون، گوهر آوردم

الا! اهل حرم! من از یم خون، گوهر آوردم فروزان اختری از مهر تابان، بهتر آوردم گلوپاره، بدن گلگون، دهن خونین، دو لب خندان گل از بهر سکینه، در عزای اکبر آوردم حرم را ترک گفتم، رفتم و باز آمدم امّا کبوتر برده بودم، صید بیبال و پرآوردم گنهکاران عالم را خبر سازید، ای یاران! […]
خجل ز تشنگیاش، موج آب خواهد شد

خجل ز تشنگیاش، موج آب خواهد شد گواه غربت او، آفتاب خواهد شد به یاد خشکی لبهایش تا جهان باقی است روان، سرشک ز چشمِ سحاب خواهد شد اگرچه بسته به قنداقه، دست کوچک او گرهگشای همه شیخ و شاب خواهد شد بُوَد سلیل خلیل خدای، این کودک برای ذبح عظیم، انتخاب خواهد شد به […]
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات! یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟! خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟ خون حیدر به رگش […]
ماهی من سوی آب، راه ندارد

ماهی من سوی آب، راه ندارد بهر تلظّی به سینه، آه ندارد لالهی من بس که داغ تشنهلبی دید جز لب خشکیده و سیاه ندارد رنگ رُخش گشته رنگِ عارضِ مهتاب رنگ به رخ، غیر رنگ کاه ندارد بس که رمق رفته از هلالِ دو چشمش جلوهی او را هلالِ ماه ندارد کیست بر این […]